فرهنگ فارسی - صفحه 46
- فگار کردن
- صدر
- ثلثی
- زاده ٔ تاک
- تصیع
- خشم اور
- کانی سیب
- شادی بیک
- حصار طهماسب
- بی بالاد
- دالری
- آلا
- لاف سنجیدن
- تمزیج
- متربل
- زهر
- اشک
- مسک
- یاس
- کمانگیر
- فرو گشتن
- وانیه
- لونه کون
- بیدزرد پائین
- پیچ مهره
- چمن
- لقا
- ثمر
- بیمار
- افشار
- سوزان
- معصوم
- عاشور
- افشان
- تابان
- میهن
- درین
- نبیه
- فرضیه
- مجازی
- آذرخش
- تجارت
- اسلحه
- پاداش
- فرزند
- درآمد
- دسترس
- هزینه
- نظریه
- باغچه
- نزدیک
- پایین
- دستور
- عواطف
- پیروز
- شمامه
- روستا
- ثانیه
- نعمان
- شریعت