فرهنگ معین - صفحه 68
- احتراق
- هم شهری
- شرفیاب
- خنگ بید
- معیشت
- انوشه
- نگاشته
- بازگرداندن
- طاقه
- نامحسوس
- وزرا
- تخصیص
- الطاف
- خلال
- بدجنس
- آس و پاس
- فقید
- مجادله
- شازده
- آنان
- گشوده
- محبت
- مستعد
- نام برده
- خردسال
- ضیافت
- جوانب
- شبیر
- درایت
- بیچاره
- آزادگان
- اکثر
- سکسی
- اشتراک
- رکابدار
- طرفة العین
- رغبت
- بی پروا
- ماهواره
- ببر
- جنگنده
- جادوگری
- جادوگر
- پنگوئن
- حمله
- شطرنج
- وتو
- دایناسور
- مغرور
- وارد شدن
- کالبد
- باده
- صناعی
- فلک
- یکپارچه
- شرور
- افسارگسیخته
- وقت
- برگریزان
- مرحمت