ببر

ببر

ببر، بزرگ‌ترین عضو خانواده گربه‌سانان، با نام انگلیسی “Tiger” شناخته می‌شود. این حیوان به خاطر پوست راه‌راه نارنجی و سیاهش معروف است و به عنوان یک شکارچی ماهر در زیستگاه‌های مختلف از جمله جنگل‌ها و دشت‌ها زندگی می‌کند.

ببرها انواع مختلفی دارند، به عنوان مثال ببر بنگال، یکی از معروف‌ترین انواع، بیشتر در هند و بنگلادش یافت می‌شود و به خاطر اندازه بزرگ و قدرتش شناخته شده است. یا ببر سیبری، که به عنوان بزرگ‌ترین نوع شناخته می‌شود، در مناطق سردسیر روسیه زندگی می‌کند و دارای پوشش پشمی ضخیم‌تری است.

ببر مازندران و تاسمانی هم دو گونه منقرض شده از این جانور هستند که زمانی در ایران و تاسمانی زندگی می‌کردند.

لغت نامه دهخدا

ببر. [ ب َ ] ( اِ ) درنده ای است قوی هیکل از امثال شیر. ( آنندراج ). درنده ای است که دشمن شیر باشد. و نوعی از شیراست که پشم دار باشد. ( از غیاث اللغات ). نوعی از دد.اسم نوعی شیر است که در هند بهم میرسد و از شیر کوچکتر است و باریکتر. شیر خطائی نارنجی رنگ با خطوط سیاه نواری شکل از تیره گربه ها. ( یادداشت مؤلف ). درنده ای است دشمن شیر. ( شرفنامه منیری ). و این کلام در زبان عرب داخل شده و عربی نیست و ایرانیان آن را «بفر»گویند. ( از المعرب جوالیقی ص 62 ). دمیری در حیاةالحیوان گوید ببر نوعی از وحوش و دشمن شیر است و به آن «برید» نیز گویند. و هم چنین «فُرانِق »، اصلاً هندی و شبیه ابن آوی است. قزوینی در عجائب المخلوقات گوید که بین شیر و ببر دشمنی در کار است چنانکه اگر ببری به نمر حمله برد شیر به نمر کمک خواهد کرد. در مورد اینکه ببر را برید گویند، اشتباه است، و فرانق نیز پروانه است. ( از حاشیه المعرب جوالیقی ص 238 و 239 ). یک قسم از آن در نواحی شمالی ایران موجود است که رنگ راههای پوست آن جلوه و برق پوست ببرهای سلطانی بنگاله را ندارد ولی بواسطه عظمت قد و هیکل با آن برابری مینماید. ( یادداشت مؤلف ). جانوری درنده از جنس شیر. ( ناظم الاطباء ). درنده ای است وحشی که از بزرگترین درندگان و از امثال شیر و پلنگ است. در هندوستان ببر راشیر گویند و شیر را ببر. 

فرهنگ معین

(بَ ) ( اِ. ) جاندار پستاندار گوشتخوار از تیرة گربه سانان با پوست خزدار راه راه بومی آسیا.
ببر
ببر

جملاتی از کلمه ببر

گویی بهای بوسه من هست جان و هست مقصودت آن که تا ببری بی بهانه جان
هر کسی جان ببرة تحفه بر دوست کمال سر ببر تو چه کنی جان نتوانی که بری
من آن حدیث که گفتم نگاه دار و ببر هر آن جواب که گوید به یاد دار و بیار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم