فرهنگ معین - صفحه 69
- پاکیزه
- سلسله جنبان
- فراخ روزی
- گوی
- تحت الشعاع
- آهنگر
- کشکول
- پسر
- شاه مات
- منهدم
- لسان الغیب
- کوسه
- گوسفند
- ظرافت
- کدبانو
- طلعت
- سنگلاخ
- عشیر
- جامه
- تنازع
- فتوحی
- گسیل کردن
- لخت لخت
- شوخ دیده
- آکتور
- مقابله
- صندوق
- دلجویی
- ثابت
- مردانه
- انحناء
- بلغاق
- عجوزه
- پمپاژ
- ناچیز
- زراندود
- الهی
- واژون
- مجازات
- پرداخت
- مدیون
- واگفت
- خاضع
- گواهی
- فرقدین
- عنان گرد کردن
- رزم آور
- منابع
- متاعب
- فراخ روی
- شبکوک
- همچنین
- متعجب
- عقبی
- زبان شناسی
- مشابهت
- بدلاء
- تودیع
- شکرخواب
- صحبت داشتن