بلغاق

بلغاق

بلغاق به معنای آشوب، شور و غوغای بسیار است و به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیجان و سر و صدا به اوج خود می‌رسد. این واژه در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که افراد یا گروه‌ها در حال فعالیت‌های پرشور و پرهیاهو هستند، به گونه‌ای که نظم و آرامش محیط مختل می‌شود.

بلغاق می‌تواند به معنای شور و شوق در جمع‌های اجتماعی، جشن‌ها، یا حتی در زمان‌های بحران و تنش‌های اجتماعی نیز به کار رود. در ادبیات و شعر، این واژه به تصویر کشیدن احساسات شدید و ناآرامی‌های درونی یا بیرونی کمک می‌کند. این واژه نمادی از عدم آرامش و هیجان است که می‌تواند در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی و فردی نمود پیدا کند.

لغت نامه دهخدا

بلغاق. [ ب ُ ] ( اِ ) معرب بلغاک، شور و غوغای بسیار، و بعضی این را مغولی دانسته اند. ( از آنندراج ) ( از هفت قلزم ). بولغاق. بلغاک. و رجوع به بلغاک شود.

فرهنگ معین

(بُ ) ( اِ. ) آشوب، شور و غوغای بسیار.

جمله سازی با بلغاق

چو شد مُلک وجودم از تو بلغاق مرا زین بیشتر بلغاق منمای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ستارگان
ستارگان
مهوا
مهوا
متعاقبا
متعاقبا
رویت
رویت