خاضع

خاضع به معنای فروتن و متواضع است و به شخصی اشاره دارد که در رفتار و گفتار خود، نشانه‌های تواضع و احترام را نشان می‌دهد. این ویژگی در افرادی دیده می‌شود که به خود و دیگران به یکسان احترام می‌گذارند و از خودمحوری پرهیز می‌کنند.

مترادف‌های این کلمه شامل فروتن، متواضع، خاکسار و عاجز هستند. این واژه‌ها به نوعی به ویژگی‌های شخصیتی افرادی اشاره دارند که از خود بزرگ‌ بینی دوری می‌کنند.

از طرف دیگر، متضادهای خاضع عبارتند از متکبر، خودپسند و غرور آفرین. این واژه‌ها به افرادی اشاره دارند که خود را برتر از دیگران می‌دانند و در رفتار و گفتار خود نشانه‌های تکبر را نشان می‌ دهند.

لغت نامه دهخدا

خاضع. [ ض ِ ] ( ع ص ) فروتن.( آنندراج ). فروتنی و تواضع کننده. ( غیاث اللغات ). منقاد. ( مهذب الاسماء ). خاشع. افتاده. ج، خاضعون، خاضعین: اعناقهم لها خاضعین. ( قرآن 26 / 4 )

فرهنگ معین

(ض ) [ ع. ] (اِفا. ) فروتنی کننده.

فرهنگ عمید

= فروتن

فرهنگ فارسی

تواضع کننده، فروتنی کننده، متواضع
( اسم صفت ) فروتنی کننده فروتن افتاده جمع خاضعین.

جملاتی از کلمه خاضع

آن سگان را این خسان خاضع شوند شیر را عارست کو را بگروند
سپهر تابع بادت به دور و اختر یار زمانه خاضع بادت به طبع و بخت مشیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم