عقبی

در قلب انسان، دریچه‌های مختلفی وجود دارند که هر یک نقش خاصی در گردش خون ایفا می‌کنند. جلویی‌ترین دریچه قلب، دریچه سینی سرخرگ ششی (پولی‌ مونری) است که خون را از بطن راست به ریه‌ها هدایت می‌کند.

عقبی‌ ترین دریچه قلب، دریچه سه لختی (تری‌ کوسپید) است که بین بطن راست و دهلیز راست قرار دارد و وظیفه جلوگیری از برگشت خون به دهلیز راست را بر عهده دارد. بنابراین، دریچه سه لختی به عنوان عقبی‌ ترین دریچه قلب شناخته می‌شود.

به‌طور کلی، دریچه‌های قلب به دو دسته تقسیم می‌شوند: دریچه‌های دهلیزی-بطنی (مانند دریچه سه لختی و میترال) و دریچه‌های سرخرگی (مانند دریچه آئورت و دریچه پولی‌ مونری).

لغت نامه دهخدا

عقبی. [ ع َ ق َ] ( ص نسبی ) منسوب به عقب، در تداول فارسی، آنکه یا آنچه مؤخر باشد. مقابل جلوئی. رجوع به عَقِب شود.
عقبی. [ ع َ ق َ ] ( ص نسبی ) منسوب به عقبة، که پیش از هجرت، انصار با پیامبر اسلام ( ص ) در آنجا بیعت کردند، و هریک از کسانی را که در آنجا حضور داشتند «عقبی » نامند. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عقبة شود. || منسوب به عقبة، که در ماورای نهر عیسی در نزدیکی دجله بغداد قرار دارد. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به عقبة شود.
عقبی. [ ع َق ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به عقب که گویا بطنی از کنانه باشد و ابوالعافیة فضل بن عمیربن راشدبن عبداﷲ کنانی عقبی مصری بدانجا منسوب است. وی محدث بود و به سال 197 هَ. ق. درگذشت. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).
عقبی. [ ع ُ با ] ( ع اِ ) پاداش کار و حق. ( منتهی الارب ). پاداش کار. ( دهار ) ( از اقرب الموارد ). || بدل چیزی. ( منتهی الارب ). || آخر کار. ( دهار ). آخر هر چیزی. ( از اقرب الموارد ). سرانجام. ( ترجمان القرآن جرجانی ): والذین صبروا ابتغاء وجه ربهم... اولئک لهم عقبی الدار. ( قرآن 22/13 )؛ و آنانکه برای بدست آوردن وجه خدایشان شکیبائی کردند... آنان را سرانجام آن سرای است. سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار. ( قرآن 24/13 )؛ درود بر شما به سبب صبری که کردید، پس چه خوب است سرانجام آن سرای. مثل الجنة التی وعد المتقون... تلک عقبی الذین اتقوا، و عقبی الکافرین النار. ( قرآن 35/13 )؛ مثل بهشتی که پرهیزکاران را وعده دادند... آن سرانجام کسانی است که پرهیز کردند، و سرانجام کافران آتش است. و لایخاف عقباها. ( قرآن 16/91 )؛ و از سرانجام آن بیم ندارد. || آخرت. ( اقرب الموارد ). آن دنیا. آن سرای. آن جهان. آن گیتی. اخری. سرای دیگر. جهان باقی: 
نه امید عقبی نه دنیا بدست 
ز هر دو رسیده بجانم شکست.فردوسی.

فرهنگ معین

(عُ با ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - آخرت، جهان دیگر. ۲ - رستاخیز، قیامت.

جملاتی از کلمه عقبی

از عنایت های آن فرمانده دنیا و دین هر دو گردیدند از دنیی و عقبی کامکار
هر دندان پنج وجه دارد: وجه زبانی (لینگوال) که به زبان برخورد می‌کند؛ وجه فکی یا بوکال که به سطح داخلی گونه‌ها برخورد می‌کند؛ وجه مزیال که به سمت دندان جلویی می‌باشد؛ وجه دیستال که به سمت دندان عقبی (مانند آسیا) می‌باشد؛ وجه اکلوزال که در برابر سطح جونده دندان مقابل قرار می‌گیرد.
به خلبانی سروان غلامرضا نظام‌آبادی و کابین عقبی ستوان‌یکم فتح‌الله جلال‌آبادی با معرف "آهنگ ۲" از پایگاه اصفهان که در تله میراژها قرار گرفتند (ساندویچ اتک) و پس از اصابت موشک به هواپیما، خلبانان اف-۱۴ به سلامت در نزدیکی اهواز ایجکت نمودند.
در پاها، انگشت عقبی و مجزا از بقیه موجود ندارد و سه انگشت جلویی به یکدیگر متصل هستند. پاها در میان کبوتردریایی‌سانان قوی به‌شمار می‌آیند، به طوری که آلباتروس در کنار مرغ باران بزرگ تنها گونه‌های کبوتردریایی‌سانان هستند که می‌توانند به خوبی روی زمین راه بروند.
مریخ‌نورد کیوریاسیتی به محض فرود آمدن بر سطح سیاره مریخ شروع به حرکت خواهد کرد. حرکت سریع این مریخ‌نورد بلافاصله پس از لمس سطح مریخ می‌تواند آلودگی‌های زیستی احتمالی مانند انواع باکتری، ویروس یا میکروب که به چرخ‌های آن چسبیده‌اند را به سطح مریخ منتقل و با گذر چرخ‌های عقبی از روی آنها، به اعماق خاک مریخ براند. این موضوع موجب نگرانی‌های زیادی نزد آستروبیولوژیست‌ها شده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم