تخصیص

تخصیص

تخصیص حکومتی به عمل کنار گذاشتن چیزی برای استفاده از آن در یک کاربرد خاص با مستثنا کردن همه دیگر کاربردها است. معمولاً این مفهوم به مشخص کردن پول برای کاربردهای خاص در بافتار بودجه یا لایحه خرج کردن از سمت قوه مقننه گفته می‌شود. این کلمه در زبان فارسی به معنای مشخص کردن یا معین کردن چیزی برای یک مورد خاص است. این واژه یک اسم مؤنث است. بنابراین، از صفات و فعل‌هایی که با اسم مؤنث سازگار هستند، استفاده می‌شود. به عنوان مثال: تخصیص خاصی. زمانی که به عنوان فاعل یا مفعول در جملات به کار می‌رود، باید با جنسی و تعدادی دیگر از کلمات در جمله هماهنگ باشد. معمولاً در متون رسمی، علمی یا اداری استفاده می‌شود، پس هنگام به کار بردن آن، سعی کنید از زبان و ساختارهای رسمی استفاده کنید. در جمله می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول و یا مضاف‌الیه به کار رود. به عنوان مثال: تخصیص بودجه ضروری است (فاعل) این تخصیص به پروژه‌های عمرانی تعلق دارد (مفعول)

لغت نامه دهخدا

تخصیص. [ ت َ ] ( ع مص ) خاص کردن. ( زوزنی ). خاص کردن. ضد تعمیم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خاص گردانیدن. ( آنندراج ). تخصیص چیزی؛ ضد تعمیم آن. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). تخصیص به چیزی؛ تفضیل دادن آن. ( از المنجد ). یکی از رسومات دینیه است که شخص یا مکانی یا شیئی را برای عمل مقدس معین کنند. ( قاموس کتاب مقدس ): و فایده در تخصیص عدل و سیاست و ترجیح آن بر دیگر اخلاق ملوک آنست که تمامی ابواب مکارم و انواع عواطف را بی شک نهایتی است. ( کلیله و دمنه ). || بر سر و دوش گردانیدن کودکان،نی را که در سر آن آتش گرفته باشد از بازی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || ( اصطلاح علم معانی ) تخصیص مسند برای اتمیت یا تمامیت فایده است، و تخصیص یا به اضافه است، چون قول سعدی:
زبان در دهان ای خردمند چیست ؟
کلید در گنج صاحب هنر!
و چون قول مولوی:
اولیا اطفال حقند ای پسر
غائبی و حاضری بس باخبر.
یا به توصیف است، مثل قول حافظ:
رنگ تزویر پیش ما نبود
شیر سرخیم و افعی سیهیم.( هنجار گفتار ص 77 ).|| ( اصطلاح علم اصول ) تخصیص علت؛ تخلف حکم از وصف است در بعضی صورتها بسبب مانعی. ( از تعریفات جرجانی ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). هرگاه علت حکمی در موضوعی یافت شود لیکن آن حکم بر آن موضوع بخاطر مانعی تعلق نیابد، آنرا تخصیص علت نامند، چه مقتضی طبیعت علت تعلق آن حکم است بر آن موضوع، لکن دلیل دیگری درباره آن موضوع آن حکم را از آن برداشته است. || در لغت اختصاص دادن بخشی از جمله است به حکمی. و در اصطلاح نحویان، اشتراک نکره ها است وتقلیل اشتراک در معرفه ها توضیح نام دارد. بلکه توضیح در نظر نحویان رفع احتمالی است که در معرفه حاصل است و از آنکه گویند وصف گاه برای تخصیص است و گاه برای توضیح مقصود نهی معنی است که گفته شده و گاه تخصیص بر چیزی اطلاق شود که شامل تقلیل اشتراک و رفع احتمال باشد، مثلاً «رجل » در «رجل عالم » بعنوان بدلیت، احتمال شمول جمیع افرادش را داراست و با ذکر «عالم » این احتمال از میان میرود زیرا دانسته میشود که غیر «عالم » مقصود نیست ولی احتمال نسبت به افراد ( مردان عالم ) باقی میماند. اما «زید» در «زید تاجر» مشترک است میان تاجر و جز آن و محتمل است نسبت بهر دو و با ذکر صفت «تاجر» این احتمال زایل میشود. و باید دانست که اشتراک و احتمال یا معنوی است یعنی ناشی از معنی است چنانکه در نکرات است و یا لفظی یعنی ناشی از لفظ است. || و تخصیص در اصطلاح اهل معانی قصر است. || و در اصطلاح اصولیان بر چند معنی اطلاق شود: 1 - منحصر شدن عموم بر بعضی از افراد آن و این اصطلاح شافعی و مالکی است. 2 - منحصر شدن عام بر بعضی افراد آن به کلامی مستقل و متصل یعنی بدون فاصله و این اصطلاح حنفیان است و بقید کلام مخصص غیرکلامی خارج میشود که آن تخصیص اصطلاحی نیست و بقید مستقل، غیرمستقل خارج شود و بقید مقترن و متصل نسخ خارج گردد زیرا در نظر حنفی دلیل تخصیص اگر متراضی باشد نسخ خوانده میشود نه تخصیص. 3 - انحصار عام است به برخی از افراد بدلیل مستقل. 4 - انحصار لفظ است بر برخی از افراد اگرچه آن لفظ عام نباشد و این اعم است از معنی نخست، چنانکه گویند عشره عام است به اعتبار آحاد آن با قطع به اینکه آحاد آن از مسمیات عشره نیستند. و هرگاه عشره را با استثناء به خمسه اختصاص دهند گویند تخصیص داده شده است و همچنین است «مسلمون » که مراد ازآن افراد معهودی باشند، در این صورت اگر بگوئی جائنی المسلمون فاکرمت المسلمین الا زیداً استثنای از آن اصطلاحاً تخصیص نامیده میشود. و نیز باید دانست که تخصیص همانگونه که بر قول و کلام اطلاق میشود در فعل نیزمجازاً گفته آید و همچنین است نسخ، و عضدی در مباحث سنت بدان تصریح کرده است و تخصیص را ( بمعنی اول آن )به چند قسم منقسم کرده اند: مخصص یا متصل است یا منفصل زیرا یا خود فی حد ذاته مستقل است یا نیست و مخصص متصل پنج قسم است: استثناء، شرط، صفت، غایت، بدل بعض، و مخصص منفصل یا کلام است یا غیرکلام چون عقل و نحوآن و تخصیص به مستقل تخصیص است به اتفاق مذاهب، بخلاف تخصیص به غیرمستقل که مورد اختلاف است. ( تلخیص از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به کتاب اصول و معانی بیان و تعریفات جرجانی شود.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] (مص م. ) ویژه گردانیدن، خاص کردن.

فرهنگ عمید

خاص کردن، اختصاص دادن، چیزی را به چیز دیگر مخصوص داشتن، ویژه کردن.

فرهنگ فارسی

خاص کردن، اختصاص دادن، ویژه کردن
۱-( مصدر ) ویژه گردانیدن ویژه کردن خاص کردن مقابل تعمیم. ۲- اختصاص ویژگی. جمع:تخصیصات.

فرهنگستان زبان و ادب

{allocation} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] اختصاص فضایی از حافظه یا منبعی از رایانه به یک منظور تعریف شده

دانشنامه عمومی

تخصیص (هنر). تخصیص یا از آن خودسازی هنری ( به انگلیسی: appropriation ) هنر امانت گرفتن تصاویر از پیش موجود مویو آفریدن اثری جدید است و آن را تلاش هنرمندان در استفاده از تصاویر و اشیا با اندکی دستکاری می گویند. استفاده از این اصطلاح در گفتمان هنری جایگاه تازه ای ندارد و اوج استفاده از این واژه به اواخر دهه هفتاد تا هشتاد میلادی برمی گردد که در ارتباط همسانی با اصطلاح مستمر و پرکاربرد پست مدرن قرار می گیرد و گاه تحت عنوان «از آن خودسازی پست مدرن» نیز استفاده می شود. با اینکه از آن خودسازی هنری به نوعی مبنایش کپی یا جعل از آثار معروف است، در هنر پست مدرن به عنوان یک جنبش هنری تلقی می شود. اولین بار مارسل دوشان در مکتب دادائیسم بود که برای نقاشی مونالیزا سبیلی گذاشت و آن را در معرض نمایش قرارداد. در دهه هشتاد میلادی تخصیص هنری در عکاسی به اوج توجه و شکوفایی رسید. سیندی شرمن یکی از هنرمندان شاخصی بود که از دهه ۸۰ به بعد این جنبش را در عکاسی به اوج خود رساند.

دانشنامه آزاد فارسی

تَخْصیص
اصطلاحی در اصول فقه، به معنی اخراج حکمی از موضوع؛ چنان که موردی از نظر موضوع داخل و از نظر حکم خارج باشد؛ مثلاً در «ماه رمضان بر هر مکلّفی روزه گرفتن واجب است، مگر بیمار و مسافر» (بقره، ۱۸۵) در این عبارت، «بیمار» یا «مسافر» در موضوع عبارت «هر مکلف» داخل است؛ چون او نیز مکلّف است امّا حکم وجوب روزه، از او استثنا شده است. فرق بین تخصیص و تخصص آن است که در تخصیص، یک مورد، در موضوع داخل است اما حکم از آن استثنا می شود ولی در تخصص، مورد مفروض، اساساً در موضوع داخل نیست. نیز ← تخصص

ویکی واژه

ویژه گردانیدن، خاص کردن.

جملاتی از کلمه تخصیص

پنجشنبه ۱۹ خرداد، گروهی از کشاورزان شهرستان لنجان واقع در استان اصفهان در یک تجمع اعتراضی در مقابل فرمانداری این شهرستان خواستار رسیدگی به درخواست‌های خود شدند. آنها علت این تجمع را عدم تخصیص حقابه کشاورزی و خشک شدن اراضی و محصولات خود عنوان کردند.

گزارش‌های که در فوریه ۲۰۰۶ پخش شدند نشان دادند که پژوهش‌های زیرمجموعه برنامه آگاهی کامل از اطلاعات، به آژانس امنیت ملی، جابجا شده‌اند. قانون‌گذاران، متمم محرمانه‌ای را به لایحه تخصیص بودجه وزارت دفاع (۲۰۰۴) افزودند که بودجه فناوری‌های شاخص برنامه آگاهی کامل از اطلاعات را در صورت جابجایی به سازمان‌های دولتی دیگر، حفظ می‌کرد.

و بسیاری از علمای اخلاق تخصیص داده اند آن را به متابعت شهوت شکم و فرج و حرص بر اکل و جماع.
اما «آگاهی» از شرایط مورد استفاده هیچ‌گاه به شکل متمرکز یا ادغام شده، وجود ندارد؛ بلکه این آگاهی صرفاً به صورت اجزای (ذره‌های) پخش شده، ناقص است و تمام افراد جدا از هم، آن را در اختیار دارند؛ بنابراین مسئله اقتصادی جامعه این است که چگونه منابع «معین» را با استفاده از اطلاعات تخصیص دهیم، درحالیکه به هیچ‌کس کل آن اطلاعات داده نشده‌است. برنامه‌ریزی برای تخصیص منابع موجود، مبتنی بر «اطلاعاتی» است که باید به برنامه‌ریز داده شود و از قبل در اختیار او نیست.
آدامز نایب رئیس کمیتهٔ دولتی در مجلس ایالتی بود. او پیش از این، رئیس کمیتهٔ تخصیص بودجه و همچنین نایب رئیس کمیتهٔ بازرگانی، کسب و کارهای کوچک و کارآفرینی بود.
مفهوم احتمالات منفی همچنین برای مدلهای مکان تأسیسات قابل اطمینان ارائه شده‌است که در آن تسهیلات همزمان با تعیین موقعیت تسهیلات، تخصیص مشتری و برنامه‌های خدمات پشتیبان، در معرض خطرات مختل از همبستگی منفی قرار بگیرند.
این رشته در کانادا، به‌طور رسمی در سال ۲۰۰۳ به رسمیت شناخته شد، و یک برنامهٔ آموزشی رسمی (یک کمک‌هزینهٔ تحصیلی) در حال حاضر تحت نظارت کالج سلطنتی پزشکان و جراحان کانادا در حال تخصیص است.

تا آوریل ۲۰۱۹ اسپیس‌اکس در حال انتقال تلاش‌های خود از تحقیق و توسعه به ساخت با نخستین پرتاب گروه بزرگی از ماهواره‌ها و دستیابی به نیاز آشکار میانگین نرخ پرتابِ ۴۴ فضاپیما با عملکرد بالا و هزینه کم در ۶۰ ماه برای رسیدن به ۲۲۰۰ ماهواره برای پشتیبانی از قانون مجوز تخصیص طیف کمیسیون فدرال ارتباطات بود.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم