درایت در زبان فارسی معانی متعددی دارد و به طور کلی به مفهوم دانش، آگاهی، و فهم اشاره دارد.
معانی و کاربردهای این واژه
دانش و آگاهی:
درایت به معنای دانستن و آگاهی داشتن است، این مفهوم شامل دریافت و فهم اطلاعات و دانشهای مختلف میشود.
عقل و فهم:
این واژه نشاندهنده نوعی هوشیاری و درک عمیق از مسائل است که در تدبیر امور به کار میرود.
معرفت و شناخت:
در اصطلاحات فلسفی و دینی، این کلمه به معرفت و شناخت عمیق از موضوعات مختلف اشاره دارد، این نوع شناخت ممکن است از طریق استدلال و تفکر حاصل شود.
مزاج و سرشت:
در برخی معانی، درایت به مزاج، عادت، و سرشت نیز اشاره دارد. به عبارت دیگر، این واژه میتواند به ویژگیهای ذاتی و طبیعی افراد نیز مربوط شود.
درایت حدیث:
در زمینه علوم دینی، به ویژه در علم حدیث، درایت حدیث به معنای علمی است که به بررسی و تحلیل احادیث میپردازد. این علم شامل شناخت متن و سند حدیث، شرایط قبول و رد احادیث، و تشخیص احادیث صحیح از سقیم است.
استفاده از هوش:
این کلمه همچنین به معنای استفاده صحیح از هوش و توانایی درک مسائل و تدبیر امور به کار میرود. این نوع درایت به فرد کمک میکند تا در شرایط مختلف تصمیمگیریهای مناسبی انجام دهد.
رفیق این سخن بشنید و به هم بر آمد و روی از حکایت من در هم کشید و سخنهای رنجشآمیز گفتن گرفت یکی چه عقل و کفایت است و فهم و درایت قول حکما درست آمد که گفتهاند: دوستان به زندان به کار آیند که بر سفره همه دشمنان دوست نمایند.
ابوالحسن، علی بن عبدالله انصاری بونی فقیه و قاضی الجزایری در سدهٔ هفتم هجری/سیزدهم میلادی بود. از اهالی عنابه بود که قضاوت بجایه را بر عهده داشت. به درایت، امانت، حفظ و صیات شهرت داشتهاست.
کسانی که در عشق پروردهاند در آیت درایت طلب کردهاند
اگرچه این محاصره طولانی شد در وجود شاه عباس ذرهای تردید برای عقبنشینی دیده نمیشد. در اینجا بود که او از درایت سیاسی ای که در طی این جنگ به کار برده بود به نتیجهای مثبت دست یافت و بالأخره، پس از چند ماه محاصره نیروهای عثمانی تسلیم شدند و قوای شاه عباس با ورود به ایروان شهر را تصرف کردند.»
پدر کوروساوا مدیر دبیرستانی وابسته به ارتش ژاپن بود و با درایت و انضباطی سختگیرانه فرزندان خود را تربیت میکرد. پدر در عین حال به سینما علاقهمند بود و غالباً فرزندان خود را با خود به سینما میبرد.
چهگوی راوی قمی چهگفت از شارع امّی درایت پیش گیر آخر روایت را چه میخوانی
اَشرَف المُلوک (فَخرالدوله) (۱۲۶۱ خورشیدی – دی ماه ۱۳۳۴) شاهزادهٔ قاجار، دختر مظفرالدینشاه و سرورالسلطنه، خواهرزادهٔ عبدالحسین میرزا فرمانفرما، دخترخالهٔ محمد مصدق و مادر علی امینی بود. او زنی با درایت و نیکوکار بود. فخرالدوله واسط بین رضاشاه و خاندان قاجار بود و با آرام نگاه داشتن ایل قاجار تلاش کرد تا از وقوع خونریزیها جلوگیری کند.
نوری از پرتو رخسار تو در عالم تافت دم ز آیات مزن،وقت درایت آمد