کلمه الطاف جمع کلمه لطف به معنای مهربانی و نیکی است. این واژه یک جمع سالم است و در زبان فارسی برای جمع سازی از کلمات فارسی معمولاً به این صورت تغییر شکل میدهند. این کلمه عمدتاً در متون ادبی، رسمی و گاهی هم در گفتگوهای روزمره برای بیان نیکی، حسن نیت، و لطف به کار میرود. در نگارش این کلمه، توجه به اعراب گذاری و تعابیر درست از اهمیت بالایی برخوردار است. معمولاً در نوشتار رسمی باید از شکل صحیح و املای درست آن استفاده شود.
الطاف
لغت نامه دهخدا
الطاف. [ اِ ] ( ع مص ) لطف کردن. ( مصادر زوزنی ) ( غیاث اللغات ). نیکوی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). نرمی و نیکویی کردن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). ملاطفت. نرمی کردن. || زیبا کردن کسی سؤال خود را. بروشی خوب سؤال کردن. ( از اقرب الموارد ). || خواستن به مهربانی و تلطف. ( از اقرب الموارد ). || چسبانیدن چیزی رابر پهلو و جنب خود. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || داخل کردن کسی ایر شتر نر را در فرج شتر ماده. ( از تاج العروس بنقل ذیل اقرب الموارد ).
الطاف. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ لُطف. نوازشها. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). لطفها. مهربانیها.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۱. لطف کردن.
۲. نرمی و نیکویی کردن.
۳. تحفه دادن.
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع لطف. ۱ - مهربانیها نیکوییها احسانها. ۲ - بخششها ارمغانها انعامها. یا الطاف عالی مستدام. تعارفی است: نیکوییها و احسانهای ارجمند شما دایم باد.
جمع لطف. نوازشها. لطفها
ویکی واژه
جملاتی از کلمه الطاف
ابراهیم ادهم، در اول حال، امیر بلخ بود. چون حق تعالی را ارادت آن بود که پادشاه جهانی گردد، روزی به صید بیرون شده بود و از لشکر خود جدا مانده. از پس آهویی بتاخت. خدای عزوجل، به کمال الطاف و اکرام خود آن آهو را با وی به سخن آورد تا به زبان فصیح گفت: از برای این کارت آفریدهاند یا بدین کار فرمودهاندت؟ وی را این سخن دلیل گشت.
اغلب زائران اهالی قدیمی محل هستند، که از قبل با این محل آشنایی داشته و همچنان برای بهرهمندی از الطاف این امامزاده به این مکان مراجعه میکنند.