دو سرا

لغت نامه دهخدا

دوسرا. [ دُ س َ ] ( اِ مرکب ) دو جهان. دودنیا. دوعالم.دوگیتی. عبارت از این جهان و آن جهان که عالم آخرت است معاً. ( آنندراج ). دارین. ( دهار ). دنیا و آخرت. دنیا و عقبی. این عالم و آن عالم. ( یادداشت مؤلف ).
- خواجه دوسرا؛ لقب حضرت رسول ( ص ). ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

دو جهان.

جمله سازی با دو سرا

بتن ار چه نموده ایم جدا جان جمله یکی است در دو سرا
آینه گردان توست خسرو چارم سریر بندهٔ فرمان توست خواجهٔ هر دو سرا
نماز بزرگ ترين دستور خداوند مهربان به بندگانش است تا از كار بستن به آندر هر دو سرا، سرفراز و كامروا بوده باشند. (20)
و گفت: تواضع آن است که تکبر نکنی بر اهل هر دو سرای که مستغنی باشی بحق.
هیچ چیز از متاع این دو سرای نشود پیش او حجاب خدای
20- بزرگ ترين دستور خداوند نماز بزرگ ترين دستور خداوند مهربان به بندگانش است تا از كار بستن به آندر هر دو سرا، سرفراز و كامروا بوده باشند. (20)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال سنجش فال سنجش فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت