ای کاش مرحمت کنی و از من فاصله بگیری؛ زیرا رابطه‌ام با تو چیزی جز اذیت و ضرر برایم نداشته است. هر لحظه‌ای که در کنار تو بوده‌ام، بیشتر به این نتیجه رسیده‌ام که این پیوند برای من تنها درد و رنج به ارمغان آورده است. بی‌تردید، دوری تو می‌تواند آرامش و سلامتی را به زندگی‌ام بازگرداند.
به یاد می‌آورم روزهایی را که با امید و آرزو به تو نزدیک شدم، اما هر بار تنها با ناامیدی و دلشکستگی روبرو شدم. مرحمت کن و بگذار این فصل تلخ به پایان برسد. شاید با فاصله گرفتن، هر کدام از ما بتوانیم به خودمان و زندگی‌مان بازگردیم و دوباره به آرامش دست یابیم.
امیدوارم روزی برسد که با یاد تو، تنها لبخند بر لبانم بنشیند و نه غم و اندوه. پس با کمال میل از تو می‌خواهم که این بار، با مهربانی و رحمت، از من فاصله بگیری.
مرحمت. [ م َ ح َ م َ ] ( از ع، اِمص ) لطف. رقت. مهربانی. عطوفت. مرحمة. رجوع به مرحمة شود: دلهای ایشان قرار گیرد بر آنچه خدا بدیشان عنایت کرده از مهربانی امیرالمؤمنین نسبت به ایشان و نگاه کردنش به ایشان از روی مرحمت. ( تاریخ بیهقی ص 314 ). ایذای او در مذهب کرم و مرحمت ما ممنوع و محظور است. ( جهانگشای جوینی، فرهنگ فارسی معین ).
رحمت. رحم.رجوع به مرحمة شود.
- مرحمت داشتن نسبت به کسی یا درباره کسی؛ به او لطف و التفات داشتن. به او نظر عطوفت و مهربانی و شفقت داشتن.
- مرحمت جستن؛ طلب لطف و التفات کردن. تقاضای رحم و عطوفت کردن:
- مرحمت کردن؛ لطف کردن. شفقت نمودن. مهربانی کردن. عنایت کردن. بزرگواری و کرم نمودن
(مَ حَ مَ ) [ ع. مرحمة ] (اِمص. ) مهربانی، لطف.
رحمت، مهربانی.
رحمت، مهربانی، مراحم جمع
۱- ( مصدر ) مهربانی کردن لطف داشتن شفقت داشتن. ۲- ( اسم ) مهربانی لطف شفقت: ایذای او در مذهب کرم و مرحمت ما ممنوع و محظور است. جمع: مراحم. توضیح در عربی بمعنی مطلق لطف و مهربانی است ولی در فارسی بمعنی مهربانی ولطفی است که از بزرگتر بکوچکتر میشود.
اسم: مرحمت (دختر) (عربی) (تلفظ: marha (e) mat) (فارسی: مرحمت) (انگلیسی: marhamat)
معنی: رحمت، مهربانی و مهرورزی، لطف و مهربانی داشتن، مهربانی، لطف، لطف و مهربانی
مرحمت ( به ازبکی:Marhamat، روسی:Мархамат )، یک شهر در ازبکستان است که در شهرستان مرحمت از ولایت اندیجان واقع شده است. مرحمت ۱۵٬۸۱۰ نفر جمعیت دارد.
مرحمت (مجموعه تلویزیونی). مرحمت ( به ترکی استانبولی: Merhamet ) مجموعهٔ تلویزیونی در ژانر درام برگرفته از رمان رنگ قهوه ای اثر هانده آلتایلی که ساخت ترکیه و تولید شبکۀ کانال د به کارگردانی چاغاتای توسون است. اوزگو نامال و ابراهیم چلیک کول ستاره های این مجموعۀ تلویزیونی هستند. داستان آن در سال ۱۹۹۶ اتفاق می افتد و داستان نارین را روایت می کند که یک وکیل در شهر استانبول است.
• اوزگو نامال در نقش نارین ییلماز کازان
• ابراهیم چلیک کول در نقش فیرات کازان
• بورچین ترزی اوغلو در نقش دنیز
• مصطفی اوستونداع در نقش سرمت کارایِل
• یاسمین آلن در نقش ایرماک
• احمد رفعت شونگر در نقش عاطف
مهربانی، لطف.
سایهٔ مرحمتش تاج سر جویا باد تا به گلزار بود خرم و خندان گل سرخ
خدیو ما نپذیرفت نامه را و بعمد برآورنده آن چشم مرحمت نگشود
مرحمت کن که وقت مرحمت است گردنم زیر بار معصیت است
دامن مرحمت ای اشک ز رویم برچین مکنش سرخ که رنگ چمنم کاهی به
ای ابر لطف مرحمتی کن که غنچه‌وار پژمرده‌ایم و دل به شکفتن نهاده‌ایم
