به وسایل تأمین نیازهای اولیه (غذا، آب، سرپناه و پوشاک) زندگی آنها اشاره دارد. این کلمه به عنوان مجموعهای از فعالیت های ضروری برای زندگی روزمره تعریف میشود که در طول زندگی فرد انجام میشود. چنین فعالیت ها میتواند شامل تأمین آب، غذا، علوفه، دارو، سرپناه و پوشاک باشد. معیشت یک فرد مستلزم توانایی کسب نیازهای یاد شده به منظور برآوردن نیازهای اساسی خود و خانوادهاش است. فعالیت ها معمولاً به طور پیاپی و به گونهای انجام میشود که پایدار و متین باشد. به عنوان مثال، معیشت یک ماهیگیر به در دسترس بودن و دسترسی به ماهی بستگی دارد. مفهوم آن پایدار تلاشی برای فراتر رفتن از تعریف ها و رویکردهای مرسوم برای ریشه کنی فقر است.
معیشت
لغت نامه دهخدا
حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است
از بهر معیشت مکن اندیشه باطل.حافظ.|| مواجب. مستمری. اجری. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): هرکسی را رسمی و معیشتی فرمودندی و هر سال بدو رسانیدندی بی تقاضا. ( نوروزنامه، یادداشت ایضاً ). و رجوع به معیشة شود.
معیشة. [ م َ ش َ ] ( ع مص ) زیستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) زندگانی. ( ترجمان القرآن ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): و کم اهلکنا من قریة بطرت معیشتها فتلک مساکنهم لم تسکن من بعدهم الا قلیلاً و کنا نحن الوارثین. ( قرآن 58/28 ). || خوردنی و نوشیدنی و مانند آن که بدان زندگی نمایند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).آنچه بدان زندگانی کنند. ( آنندراج ). || ماده حیات. ( منتهی الارب ). ماده حیات و زندگانی. ( ناظم الاطباء ). آنچه مایه حیات است و هرآنچه کسب کنند از طعام و جز آن که بدان وسیله زندگی کنند. ( از اقرب الموارد ). || هرچه بدان یا در آن زیست و زندگانی باشد. ج، معایش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زمان یا مکان که در آن زندگی کنند. ج، معایش، ( از اقرب الموارد ). و رجوع به معیشت شود. || المعیشة الضنک؛ عذاب قبر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در آیه قرآن «ان له معیشة ضنکاً» مراد عذاب قبر است. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آنچه به وسیلۀ آن زندگانی کنند، از خوردنی و آشامیدنی.
فرهنگ فارسی
زندگانی، آنچه بوسیله آن زندگانی کنند از خوردنی و آشامیدنی
( اسم ) زندگانی: [ لیکن تباین طبیعت و تنافی رسوم معیشت میان ما و شیر معلوم است. ] ( مرزبان نامه. تهران. چا. ۲ ) ۱۸۳: ۱ - ( اسم ) آنچه بوسیله آن امرار معاش کنند: ( حافظ. قلم شاه جهان مقسم رزق است از بهر معیشت مکن اندیشه باطل. )
زندگانی زیست
ویکی واژه
جملاتی از کلمه معیشت
مدام خون دل خویشتن خورم زین ره معیشت من و از این ممر مدار من است
در سیستم مارکس همانند تجزیه و تحلیل ریکاردو قیمت طبیعی کار همان سطح معیشتی دستمزد واقعی است که دقیقاً امکان بقا و تولید مثل را برای کارگران فراهم میسازد.
گروهی از بازنشستگان فولاد در شهرهای تهران، قائم شهر، دامغان، اهواز، اصفهان، رودبار و جمعی از بازنشستگان تأمین اجتماعی در شهرهای کرمانشاه، مشهد، شوش، اراک و اهواز در اعتراض به مشکلات معیشتی خود دست به تجمع اعتراضی زدند.
در فیروزآباد، کارگران شرکت «کربنات سدیم کاوه» در اعتراض به وضعیت معیشتی خود دست به اعتصاب زده و شعار میدادند: «دستمزد عادلانه زندگی شایسته».
گروهی از کارگران هفت تپه و بازنشستگان شهر شوش در اعتراض به دستمزد تعیین شده توسط شورای عالی کار و اوضاع نامناسب معیشتی، مقابل فرمانداری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند. شعارهایی مانند: «دولت ورشکسته، دشمن بازنشسته»، «فقط کف خیابون به دست میاد حقمون» و «هزینهها دلاریه، حقوق ما ریالیه» از جمله شعارهای بازنشستگان و کارگران معترض در شوش بود.