این کلمه در زبان فارسی به معنای بیمرگ یا جاودان است و معمولاً به عنوان اسم یا صفت به کار میرود. این کلمه به صورت اَنوِشه تلفظ میشود. توجه به تلفظ صحیح آن، به خصوص در جمع های ادبی و محاورات مهم است. حروف را به درستی و به صورت کامل بنویسید. به عنوان مثال: انوشه به جای انوش. کلمه انوشه معمولاً در متون ادبی، شعر و به عنوان صفت برای بیان معنای مثبت و جاودانی استفاده میشود. در جملات باید به طور صحیح و به جا استفاده شود. در متون و نوشته های رسمی، اگر این کلمه به عنوان اسم خاص یا نام فردی به کار برود، باید با حروف بزرگ نوشته شود. زمانیکه این واژه در ترکیب با دیگر واژه ها به کار میرود، باید به لحاظ دستوری همخوانیهای لازم رعایت شود تا جمله از لحاظ ساختاری درست باشد؛ مثلاً وی انسانی انوشه است.
انوشه
لغت نامه دهخدا
انوشه. [ اَ / اُ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) خوشی و خرمی. ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). || داماد. ( ناظم الاطباء ). مجازاً بمعنی داماد یعنی مرد نوکدخدا. ( غیاث اللغات ). || پادشاه نوجوان. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( انجمن آرای ناصری ). || آفرین و بارک اﷲ. ( انجمن آرا ) ( برهان ) ( آنندراج ). خنکا. طوبی. خوشا. ( برهان ). ( آنندراج ). مرحبا. ( برهان )( آنندراج ). || شراب انگوری. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرای ناصری ) ( برهان )
فرهنگ معین
(اَ نَ شَ ) (اِمر. ) پادشاه نو، شاه جوان.
فرهنگ عمید
۲. شراب انگوری.
۱. شاه نو، پادشاه جوان.
۲. جوان تازه داماد.
فرهنگ فارسی
( اسم ) پادشاه نو شاه جوان نوشه.
چهاردهمین از خانان اوزبک خیوه از ۱٠۷۴ ه٠ ق ٠ تا حدود ۱٠۸۵ ه ٠ ق ٠
فرهنگ اسم ها
معنی: خوشی و شادی، داماد، پادشاه نوجوان
ویکی واژه
خوش، خرم.
پادشاه نو، شاه جوان. بدو گفت شاها انوشه بدی..... روان را به دیدار توشه بدی
جملاتی از کلمه انوشه
در زمان کواد یکم چند جای از تپورستان آباد شد و از آن جمله آتشکده شهر کوسان بود که به دست کاووس پسر کواد یکم، برادر خسرو انوشهروان دادگر در زمان شاهنشاهی او در قسمت تپورستان بنیاد گردید. نقطهای که آتشکده ساخت هنوز بقایای آن در روستای کوهستان (وجود دو دژ تاریخی در ضلع جنوبی) باقی است و به همان نام خوانده میشود.