فرهنگ معین - صفحه 8
- جداگانه
- اژیریدن
- لهیده
- ابوالعجب
- یکران
- تحمیق
- قابله
- نهانی
- مدرکه
- کربونیفر
- دمغازه
- حیرت زده
- اهسته کار
- فرهنج
- نشکرده
- خصوصی
- اصهب
- تقصی
- اخریان
- مأکل
- صنوف
- جزل
- قلم در کشیدن
- قندز
- گنبدی
- فیلم برداری
- اموخته کردن
- پریشیدگی
- قرایح
- پاویون
- سیاهرگ
- زانی
- پر شور
- دفن
- بلوط
- دیانت
- مطرز
- ملعب
- صدابرداری
- توده شناسی
- کنو
- لفت و لیس کردن
- گردن پیچیدن
- رقابت
- فاجعه
- زراغن
- مجیدن
- وطات
- کولاب
- بغات
- اموکسی سیلین
- بینایی
- باحیثیت
- گنجشک روزی
- فواحش
- سوزمانی
- خجالت
- خلقت
- دیپلمات
- غوچی