لغت نامه دهخدا - صفحه 76
- صحو
- مرجوع
- انسیه
- عبدالمومن
- زجاجیه
- مکیده
- اقلیم
- راهط
- پائیدن
- خریف
- معارفه
- سوزناک
- یکمین
- ذکی
- نی انبان
- اسجد
- دفینه
- تراشیدن
- نیکو صورت
- صیفی کاری
- پیش پرداخت
- ساقی نامه
- جح
- تنگه
- شیپور
- قفل
- گیج
- خرقه
- شگفت انگیز
- ستودن
- خستگی ناپذیر
- شت
- تعامل
- خیال انگیز
- شکست دادن
- اشفتگی
- دیالکتیک
- پایدار
- پارسا
- امیز
- سربند
- قاتل
- مبارکه
- پدران
- امین
- اصغر
- قاسم
- دیوژن
- شکمبه
- مظهر
- تسلا
- برطل
- عرفطه
- نسبت دادن
- نامردی
- خرگاه ماه
- لفظا
- قرون وسطی
- مقبره
- اجمل