لغت نامه دهخدا - صفحه 77
- جناغ
- انموذج
- سرچشمه
- تازه پیکر
- قرقچی
- جام جم
- نیامده
- خنده دار
- ساده نویسی
- مشاهده
- ریبت
- حمیم
- پستک
- پژمریدن
- گلرنگ
- یازده
- رستخیز
- پیوستگان
- سرسبز
- مأخوذ
- تبعض
- مندرس
- آزموده
- جان زمین
- امشب
- ترفع
- منصوب
- روشن رای
- سگستان
- برآمدن
- دابویی
- سعن
- سبک داشتن
- افتعال
- احرام
- آب خوری
- فلک الدین
- آذریون
- افروزنده
- خوخه
- دخلی
- جن و انس
- شیبت
- شفیره
- نزدیک کردن
- اشبه
- ازاین
- باوجود
- جهم بن صفوان
- باخر
- شیکوکو
- مستحدثات
- ولیس
- راحت رسان
- بازار سر
- دایمی
- در پیمودن
- دوجی
- اطمینان
- عنقاء