لغت نامه دهخدا - صفحه 62
- تسحیر
- بیراه شوا
- جبرانی
- بلشند
- فدرونک
- تماخره
- بیجاده
- واگنر
- زود گشای
- خطا رفتن
- دیو ام الطیور
- شوصر
- درهم شدگی
- ابوحلسا
- ستوه شدن
- ذات نوط
- الوانی
- زبغره
- پچازی
- مراتب
- نیوشت
- خروس بی هنگام
- دنیئه
- گود بیژن
- ممصل
- پوزه کوه
- رعناء
- معانس
- مله سرخ
- ده گر
- در شاندن
- تقضو
- بیهی
- صقراط
- کام پی ناس
- جرایت
- راچوری
- اوضیاء
- تهتیر
- عیسالوی اللهورد
- ترمرم
- کهربائیه
- مرهاء
- گچینه
- ایدو
- خصال
- بر فلان چکیدن
- ذوالعش
- اپیخارم
- سجیح
- گریزنده
- حصفی
- فخرالدوله
- تیز گرداندن
- تقنب
- عقارت
- انداد
- پایز
- نبات شناسی
- کامگار شدن