کلمات لغت نامه دهخدا - صفحه 62
- خاتم رسل
- خاتم سهیل نشان
- خاتم گویا
- خامه گیری
- خانه روب
- داغستانی
- داچ
- داچیا
- ذات الشمال
- ذات الیمین
- راجستان
- راجپوت
- راست پیمان
- زاییده
- ساده ضمیر
- ساده طبع
- سال ماه
- سال مه
- شبیب
- صائین قلعه
- صائین
- صاحب افسر گردون
- صاحب افسر
- صاحب العصر
- صاحب زمان
- صاحب کلاهی
- طراق
- طرب انگیز
- طرب خیز
- طعنه زن
- عابس
- عالی نژاد
- عالی گهر
- غاتفر
- غاتفری
- غرقه گاه
- غرقگاه
- قائم الزاویه
- قاتلان
- قاصرات الطرف
- قاصرات
- تاجه
- خانه برانداز
- خاک بوس
- راست گوشه
- زمخشری
- صاحب کلاه
- طاسک پرچم
- طاسک
- طعنه زنان
- قاسم انوار
- تائو
- ثابتات
- راست عهد
- ظهیرالدین
- غالیه رنگ
- لا
- تائوئیسم
- دارالسرور
- راس الغول
- غالیه دان
- ثانی اثنین
- داغستان
- صابئین
- طاق بستان
- خافه
- خاقان مغفور
- خاقان نژاد
- خاقان پرست
- خال خالی
- خال زیاد
- خالان
- خالدات
- خالر
- خالس
- خالص شدن
- خاله زاده
- خاله سوسکه
- خالکی
- خالی دماغ
- خام ابله
- خام انجام
- خام خیال
- خام دستی
- خام روئینه
- خام سر
- خام سوخته
- خام طبعی
- خام طمعی
- خام پندار
- خام پوستین
- خام گفتار
- خامجو
- خامر
- خامه جنبان
- خامه دان
- خامه دوزی
- خامه فشانی
- خاموش بودن
- خاموش خاموش
- خاموش شدن
- خاموش لب
- خاموش نشستن
- خاموشان
- خان امیر
- خان باغی
- خان زنبور
- خان سپنجی
- خان محمد
- خان ملک
- خان نشین
- خان کشته
- خان گیلان
- خانبان
- خانقان
- خانقاه بر
- خانقاه سادات
- خانم شیخان
- خانه بدوشی
- خانه بر
- خانه تاب
- خانه جنگ
- خانه حباب
- خانه خانه
- خانه خراب کردن
- خانه خسرو
- خانه خورشید
- خانه خیز
- خانه دودی
- خانه رفتن
- خانه روبی
- خانه زندگی
- خانه شیر
- خانه صاحب
- خانه ماندن
- خانه مانده
- خانه میران
- خانه میرزا
- خانه نزول
- خانه و لانه
- خانه ویران کن
- خانه پا
- خانه پردازی
- خانه پروردی
- خانه کاری
- خانه کت
- خانه کردن
- خانه کنار
- خانه کوه
- خانه گاه
- خانه گرد
- خانه گرفتن
- خانه گیری
- خانچه
- خاک اره
- خاکبیز
- خاکی خراسانی
- خاینده
- خب
- خبر مرسل
- خبر مشهور
- ختر
- خجسته طالع
- خداترس
- خداش
- خداشناسی
- خداوندگاری
- خدای نامه
- خدایگانی
- خذف
- خراباتی
- خراخر
- خربان
- خرده شناس
- خرده پا
- خرده گیری
- خردور
- خردومند
- خردپیشه
- خردگی
- خرزین
- خرص
- خرق اجماع
- خرقه سوز
- خرماستان
- خرمن کوب
- خرمن گدا
- خرمگاه
- خرنده
- خروب
- خرکمان
- خرگور
- خزائن
- خزاعی
- خزانه خانه
- خزم
- خسته بند
- خسته جگر
- خسروا
- خشت کار
- خشمگن
- خشمگینی
- خشک دست
- خشک سال
- خشک شده
- خشک نان
- خشک پی
- خشکزار
- خصیتین
- خضرخان
- خضع
- خط نستعلیق
- خط کشی
- خطابات
- خطابیه
- خطو
- خطیب تبریزی
- خفه کن
- خفیات
- خلان
- خلفاء
- خلفای راشدین
- خلل پذیر
- خلنگ زار
- خلوات
- خلوت نشین
- خمارکش
- خمد
- خمط
- خمکده
- خنداخند
- خندنده
- خنده ناک
- خنشان
- خنق
- خنکا
- خواب بند
- خواب راحت
- خواب کردن
- خوابنیده
- خواتیم
- خواجه ربیع
- خوارزمی
- خواقین
- خوانه
- خودرسته
- خودرنگ
- خودستایی
- خودسرانه
- خودسوزی
- خودکامی
- خودکرده
- خورسند
- خورشگر
- خورشیدپرست
- خورنگه
- خوزانی
- خوش بو
- خوش ترک
- خوش خبر
- خوش خدمتی
- خوش خط
- خوش خلق
- خوش ریخت
- خوش صحبت
- خوش طالع
- خوش طبع
- خوش علف
- خوش قلب
- خوش قول
- خوش لحن
- خوش نهاد
- خوش نوا
- خوش هیکل
- خوش گذران
- خوش گو
- خوشخویی
- خوشرویی
- خوله
- خولی
- خون بها
- خون سردی
- خون چکان
- خوپذیر
- خویش کار
- خویشتن بین
- خویشکام
- خپ
- خیال اندیش
- خیالاتی
- خیانت پیشه
- خید
- خیر خواه
- خیرت
- خیره رو
- خیرو
- خیریت
- خیمه شب بازی
- داتن
- داد بازی
- داد بستدن
- داد بیداد
- داد بین
- داد جستن
- داد خواهنده
- داد دهی
- داد دوست
- داد راست
- داد و بخشش
- داد و دهش
- داد و ستان
- داد و ستد
- داد و ستدی
- داد ورزی
- داد پاک
- داد پسندی
- داد پناه
- داد کاری
- داد کردن
- داد یاری
- دادارم
- داداشی
- دادبرزین
- دادمان
- دادنجان
- دادکان
- دادین
- داذ
- داذی
- دار الصفا
- دار الضیف
- دار خلافت
- دار زنگی
- دار سلامت
- دار سپنج
- دار شش در
- دار ضرب
- دار عقبی
- دار قرار
- دار قمامه
- دار مسیحا
- دار ملامت
- دار ملکت
- دار و بند
- دار و بگیر
- دار کشیدن
- دار گل
- دارا سوار
- داراد
- دارالامن
- دارالدوله
- دارالسیاسه
- دارالمساکین
- دارانا
- دارانی
- داربه
- دارتوت
- دارخوین
- دارستان
- دارش
- دارغه
- دارما
- دارمه
- دارنی
- داروغگی
- داروم
- دارویی
- داریال
- داریه
- داریوش دوم
- داریوش سوم
- داز
- داستان بودن
- داستان نویسی
- داستان گوی
- داستایفسکی
- داسن
- داشاب
- داعی الاسلام
- داغ برران
- داغ بررخ
- داغ بلند
- داغ حبش
- داغ خورده
- داغ رفتن
- داغ سازی
- داغ سوختن
- داغ شدن
- داغ نه
- داغ و درد
- داغ و دود
- داغ چیدن
- داغ کرده
- داغ یعقوبی
- داغدشت
- داغر
- داغم
- داغگه
- دافه
- داقی
- دال پری
- دالا
- دالاب
- دالامبر
- دالتون
- دالف
- دالو
- دالکی
- دالی را
- دام اجلاله
- دام انداختن
- دام بازی
- دام دام
- دام دیده
- دام رود
- دام عنکبوت
- دام مشکین
- دام ملکه
- دام نمک
- دام و دانه
- دام و دد
- دام گذاشتن
- داماسکیوس
- دامال
- دامان پر
- دامان کوه
- دامان گیر
- دامش
- دامغانی
- دامن در
- دامن رود
- دامن سوار
- دامن فراخ
- دامن فشاندن
- دامن پاک
- دامن پاکی
- دامن چیدن
- دامن کشیدن
- دامن گرفتن
- دامنکوه
- دامه
- دامک
- دامگه
- دامیان
- دامین
- دان مرغ
- دانا دوست
- داناتری
- داناکیل
- دانای روم
- دانای طوس
- دانتون
- داندر
- دانزیگ
- دانستگی
- دانش اندوز
- دانش اندیش
- دانش بهر
- دانش دوست
- دانش سگال
- دانش فروش
- دانش پذیر
- دانش پرست
- دانش پرور
- دانش پسند
- دانش پناه
- دانش گزین
- دانشی مرد
- دانشیاری
- دانندگی
- دانه دار
- دانه زن
- دانه نشان
- دانه کش
- دانکو
- دبا
- دجا
- دجیل
- دحیه کلبی
- در اینده
- در زمان
- در نجف
- در و نسل
- در پی
- دراز نفس
- درازروده
- درازقد
- درامد
- درانداختن
- دراننده
- دربردن
- دربچه
- درخت توت
- درخواستن
- درخواه
- دردور
- دردچین
- درربار
- دررفت
- درش
- درشت گویی
- درغاله
- درغمی
- درق
- درم خرید
- درمان پذیر
- درمنده
- دروایست
- دروده
- دروع
- دروغ سار
- درون سو
- دروک
- درگر
- دریاشکوه
- دریاچه ای
- درید
- دزدکی
- دزفولی
- دست بردار
- دست بوس
- دست دراز
- دست مرد
- دست نوشت
- دست پاک
- دست پرور
- دست چرب
- دست چوب
- دست گذار
- دست گرای
- دست یافته
- دستان سرا
- دستجه
- دستک زن
- دستیاب
- دشتبان
- دشتک
- دشمن پرور
- دشمن کام
- دشمن کش
- دشمنایگی
- دشواریاب
- دع
- دعاء
- دعاگو
- دعوت نامه
- دغل کار
- دفک
- دل افسرده
- دل اگاه
- دل درد
- دل دل کنان
- دل دوز
- دل زنده
- دل سوختگی
- دل سیاه
- دل شکستگی
- دل فگار
- دل مردگی
- دل نگران
- دل پیچه
- دل کور
- دل گرانی
- دلالات
- دلخواسته
- دلربایی
- دلستان
- دلسوخته
- دلم
- دلواپسی
- دلوه
- دلوک
- دلگیری
- دم دم
- دم کش
- دم گیر
- دماغ پرور
- دمندان
- دموع
- دنبلی
- دندان شکن
- دندانه دار
- دنگل
- ده دله
- ده هفت
- ده پنج
- ده یک
- دها
- دهان بین
- دهان شویه
- دهل دریده
- دهلوی
- دهلیزه
- دو راهه
- دو صد
- دواخانه
- دواره
- دوازده امام
- دوال باز
- دواننده