علاوه بر این که در معنی شور و نمکین به کار می رود، به معنی نوعی احساس و علاقه هم به کار می رود که این ناشی از علاقه، تحسین یک ایده، است.
- ز شور عشق مرا شد دل خراب لذیذ که می شود چو نمکسود شد کباب لذیذ
- محو شد در حسن آن کان ملاحت، دیده ها از زمین شور، بیرون شد نباشد دانه را
- عجب شوریده وضع عالم، از رخ پرده یکسو کن! که گیرد روزگار از حیرت روی تو آرامی!!
معانی دیگر: ورزیدن، به کار بردن، عمل کردن، زیر و زبر کننده، برهم زننده، هیجان، غوغا، فتنه، آشوب، پرنمک، بدشگون