نام در معنای اسم به کار می رود که برای شناختن افراد، اشیا، مکان یا مفهوم مورد استفاده قرار می گیرد. نام مجموعه ای کلمات است که به یک موجودیت هویت می بخشد. نام ها معمولا با تاریخچه و ویژگی های خاصی همراه هستند. نام به عنوان اسم اشخاص علاوه بر شناسایی، بیانگر شخصیت، هویت فرهنگی و خانوادگی افراد است.

نام
لغت نامه دهخدا
نام. ( اِ ) لفظی که بدان کسی یا چیزی را بخوانند. اسم. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) ( از فرهنگ نظام ). اسم علم چیزی. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). اسم. ( السامی ) ( دانشنامه علائی ). کلمه ای که به کار می برند در تعیین شخص یا چیزی و به تازی اسم گویند.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آبرو، افتخار.
۳. (بن مضارعِ نامیدن ) = نامیدن
* نام خانوادگی: نامی مشترک میان اعضای خانوادۀ پدری، فامیلی، شهرت.
فرهنگ فارسی
اسم، کلمهای که کسی یاچیزی به آن نامیده شود
(اسم ) ۱ - لفظی که بدان چیزی یاشخصی را بخواننداسم:[ به مرو مردی بود از عرب نام اوعبدالله بن عمر...] ۲ - لفظ کلمه: [ هردونام بمعنی متقارب اند[ عفو] محواست و[ غفر] تعطیه.۳ - شهرت آوازه ( خوب ) مقابل ننگ: نام نیک ارطلبد از تو غریبی چه شود? تویی امروز درین شهر که نامی داری ? ( حافظ ) یانام وبانگ.شهرت و آوازه:[ گفت:ای پهلوان. بنام وبانگ دره بغرای آمدم از بسیاری صفت دره که شنیدم...] یانام وننگ. نام و آوازه شهرت:[وعار وشنارهزیمت بی جنگ رابنام وننگ چندین ساله خویش راه داده..] یانام نیک.شهرت خوب.یابانام. ۱ - مشهور معروف: [ اگرتوقف کردمی چون روزگاردرازبر آمدی... اثر این خاندان بانام مدروس گشتی.. ] ۲ - خطیرمهم:[ امیراورابنواخت وگفت تو خدمتهای بانام رابکاری.] یابه نام. ۱ - نامینامدار.۲ - به افتخارباسربلندی: همی گفت هر کس که مردن بنام به اززنده و چینیان شاد کام. یانام بلند.شهرت بسیار.یانام نکو. ۱ - اسمی که مردم آنرادوست داشته باشند: نامی نکو گزین که بدان چون بخوانمت در دلت شادی آید و در جانت خرمی. ( ناصرخسرولغ. ) ۲ - شهرت خوب: بنام نکوگر بمیرم رواست مرا نام باید که تن مرگ راست. ۴ - صورت مقابل معنی: این عالم مرده سوی من نام است وان عالم زنده ذات یامعنی. ( ناصرخسرو ) ۵- صورت ظاهر.یانام را.برای حفظ ظاهر: [اگرمردم ری وفاخواهندکردنام راکسی بباید گذاشتو اگر وفا نخواهند کرداگرچه بسیار مردم ایستانیده آیدچیزی نیست.] ۶- یادذکر. یانام باقی.ذکرخیر. یانام جاوید.ذکرباقی. یانام زشت.ذکربد مقابل نام باقی ذکرخیر. ۷- صفت وصف: یارب تو مرا کاویس نامم در عشق محمدی تمامم... ( نظامی گنجینه گنجوی ص و )
دانشنامه عمومی
نام واژه یا اصطلاحی است برای شناسایی هرچیزی و لزوماً برای یک شی واحد نیست و ممکن است به هویت و شناسایی دسته ای از اشیاء اشاره داشته باشد.
در زبان فارسی درحقیقت به اسم خاص دستور ( شخص، حیوان و شی منحصربفرد ) نام نیز گفته می شود. ( اصفهان=نام شهر ). نام بیشتر به اسم خاص اشخاص ( کوروش بزرگ=نام یک پادشاه ) گفته می شود. اما به اسامی خاص دیگر ( خلیج فارس=نام یک آبراهه ) و … نیز نام گفته می شود. گاه نام به اسم عام ( انسان=نام نوعی موجود زنده باشعور ) نیز اشاره دارد. در این موارد با اسم مترادف است و در اصطلاح محاوره ای بجای نام از کلمه اسم و برعکس بهره گرفته می شود.
نام شخصی طبق تعریف نام، واژه یا اصطلاح است که برای هویت بخشی به یک انسان که در فرهنگ های مختلف ساختاری متفاوت دارد و در ایران متشکل از نام و نام خانوادگی می باشد. در سده بیست و یکم میلادی بیشتر کشوهای جهان غرب، دارای نام هایی با ریشه ی زبان عبری هستند. حتی در جامعه ایران نام هایی مانند میکائیل، جبرئیل، داوود، یعقوب، دانیال، بنیامین، یوسف، ابراهیم، سلیمان و اسحاق معادل واژه های مایکِل، گابریِل، دِیوید، جِیکوب، دَنیِل، بِنجامین، جوسِف، اِیبراهیم، سالومان و آیزاک در زبان انگلیسی در جوامع کشورهای آنگلوسفر هستند که هر دو وام واژه از زبان عبری محسوب می شوند. همچنین در زبان های شرق آسیا، نام محترم، نامی است که به علت سن گرایی در جوامع آن منطقه، به افراد در سن سالخوردگی داده می شود.
نام (فیلم ۱۹۸۶). نام ( به هندی: Naam ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۶ و به کارگردانی ماهش بات است. در این فیلم بازیگرانی همچون نوتان، کومار گارو، سانجی دات، آمریتا سینگ، پونام دیلون، پارش راوال، آشوتوش گواریکر ایفای نقش کرده اند.