لغت نامه دهخدا - صفحه 496
- دیوان خانه
- دیگ افزار
- دیگ بخار
- ذئب
- ذبل
- ذره بینی
- ذلق
- ذواللسانین
- ذوالیمینین
- ذوقافیتین
- ذي
- ذی حیات
- ذی فن
- رابح
- راضع
- راه بریدن
- راهدار
- راژان
- راکاره
- رباخوار
- رخدادن
- رصین
- رقم زدن
- رنگ کردن
- رنگپریده
- رنگپریدگی
- رهاشدن
- رهیاب
- رودنواز
- روضه خوان
- رومبا
- روناس
- روهینا
- روی داشتن
- روی نمودن
- رویین خم
- ريخ
- ريس
- ریزه کاری
- ریش تراش
- زاغه
- زاییدن
- زبان پارتی
- زبان پشتو
- زبان پیوندی
- زراوند
- زردوزی
- زعماء
- زه کشیدن
- زهوار
- زودیاب
- زورپیچ
- زیباشناسی
- ساده کار
- سادک
- ساروج
- ساقط کردن
- سایه خشک
- سبعیت
- سبکپر