محنت

محنت

محنت به معنای رنج، سختی و زحمت است و به نوعی به تلاش و کوشش در شرایط دشوار اشاره دارد. محنت به فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که نیاز به فداکاری، صبر و استقامت دارند و در مواقعی که فرد با مسائل و مشکلاتی مواجه است، احساس می‌شود.

محنت می‌تواند در زمینه‌های مختلفی از جمله کار، تحصیل، روابط انسانی و حتی مبارزه با مشکلات روحی و روانی بروز کند. برای مثال، یک کارگر که در شرایط سخت کار می‌کند تا معیشت خانواده‌اش را تأمین کند، نمونه‌ای از محنت را به تصویر می‌کشد.

لغت نامه دهخدا

محنت. [ م ِ ن َ ] ( ع اِ ) بلا. آفت. ( ناظم الاطباء ). بلیه. مقابل منحت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). گرفتاری. فتنه. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(مِ نَ ) [ ع. محنة ] (اِ. ) رنج، سختی، زحمت. ج. محن.

فرهنگ عمید

بلا، سختی، رنج.

فرهنگ فارسی

بلا، آزار، اندوه، آزمایش، محن جمع
( اسم ) ۱ - آزمایش. ۲ - رنج: هر چه بلا و محنت است آنرا پوشیده دارد. جمع: محن. یا ایام ( دور. ) محنت. ( کلام ). سالهایی است که مردم را بمسال. خلق قر آن امتحان میکردند. اگر قر آن را مخلوق میدانستند رها میساختند والا به تعذیب ایشان می پرداختند. مامون بسال ۲۱۸ ه. ق. فرمانی برای اسحاق بن ابراهیم نوشت که باید قاضیان و گواهان و محدثان را بقر آن آزمایش کند. هر کس قر آن را مخلوق داند رها سازد و هر که جز آن گوید بوی گزارش دهد تا رای خود را دربار. او بفرماید. گروهی از روی عقیدت یا بیم به مخلوق بودن قر آن گواهی دادند و گروهی که آنرا مخلوق ندانستند یا سکوت کردند گرفتار شکنجه ها شدند یا بقتل رسیدند و این امر تا ایام متوکل ادامه داشت.

ویکی واژه

محنة
رنج، سختی، زحمت.
محن.

جملاتی از کلمه محنت

صبر کن بر محنت دوران که راحت در قفاست گرچه تاریکست شب‌ام ا بصبح آبستنست
هر که او در آتش محنت بسوخت همچو بوذر جامه‌ای از صدق دوخت
چند جان محنت دوری کشد و دل سوزد میروم تا بر دلدار جنونست جنون
هم با دل پر دردی و هم با رخ پر موی ای سرو لقا محنت از این بیش نیاید
ای جهان آب و گل تا من تو را بشناختم صد هزاران محنت و رنج و بلا بشناختم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم