فرهنگ فارسی - صفحه 42
- کوتک زدن
- تند بوی
- وشتکان
- قانون نویس
- خیل البحر
- بر الیزیدن
- فحش دادن
- روسپی باره
- صمصام اباد
- سوهان پزی
- رئیسه
- سخمه
- اطفال باغ
- سلفی
- ارس
- شپش
- بسر آوردن
- قرباغه
- زخم فربه
- مزموم
- مرضعات
- غاشیه داری
- بیتوته کردن
- تحمل کردن
- شرق شناسی
- نای زن
- فول
- اهم
- مدل
- کپی
- شیک
- کفر
- کله
- زشت
- رجم
- کبد
- جنت
- وهب
- ظفر
- شفا
- تاب
- تات
- فان
- حکم
- نیت
- ریا
- خیل
- ذکر
- حیا
- متبس
- صاف و پوست کنده
- التجا کردن
- عناقید
- خطار
- هفتمی
- فتین
- جوزبن
- خوانچه کش
- هستی ناکس
- چشمه منتش