فرهنگ فارسی - صفحه 88
- گل بخشی
- نازک جگر
- قریه ٔ عاریم
- وانمود کردن
- لکنته
- خط مزور
- عزیزا
- جمادی سته
- حصار بهبود
- نعل پاره
- مراره
- در فکندن
- دیر اغارش
- برساختن
- آویزه بند
- نوروز احمد
- بی لحاظ
- شناخته امدن
- گوزهر
- چهار بامک
- خنک دل
- سوقم
- قودجانک
- خورشید سرخ
- اکثری
- چشمه الو
- حرقوه
- زیبا نویس
- هم سلک
- حنای مجنون
- خشیج
- افسرده دم
- متخایل
- اشهب حدیدی
- طوطی
- منها
- دادن
- سریع
- کلام
- عراف
- هرگز
- دوره
- پایه
- دیگر
- اتاق
- تمدن
- نهضت
- مزاح
- مخبر
- لیدی
- لیته
- برهم شدن
- بختکان
- کج باز
- لعبت
- لبیک
- گناه
- یمین
- دانش
- رفتن