لغت نامه دهخدا - صفحه 86
- ترفیع
- اشکانیان
- صد
- خوار
- ایماق
- غنچه
- نومیدی
- امان نامه
- داماش
- توری
- تجلی
- شکننده
- دوست داشتن
- دقایق
- الهام
- مدلل
- سوگلی
- اژدر
- اعشار
- مستحضر
- دار مکافات
- طاووس
- آزرده
- چرخ و فلک
- شفت
- خرگه
- بابلان
- پاک گردانیدن
- خاو
- واجبات
- گلچین
- مصرخ
- عمیدالملک کندری
- نصاب
- آخر دست
- دستار
- خون سیاوش
- گشن یزداد
- تجسیم
- شادیاخ
- بقایی
- عقب افتاده
- عجیبه
- گمراه کننده
- موحدی
- نوبخت
- ادیر
- دخترعمو
- عالمیان
- کاکائو
- دبوسیه
- اُرُد
- کشوری
- مرزوق
- دست زدن
- الدگز
- دوایر
- تفضیح
- پرباد
- چینه