لغت نامه دهخدا - صفحه 570
- خرمنگاه
- خسروانه
- خسیسی
- خشو
- خصیب
- خطائی
- خطبه
- خفیر
- خلوتی
- خلّخ
- خلی
- خلیه
- خماری
- خماهن
- خمیرمایه
- خنب
- خنزیر
- خواب آور
- خوابآور
- خوابانده
- خوابی
- خواسته
- خوالیگر
- خوان یغما
- خواهرانه
- خوبتر
- خودداری
- خودپرست
- خورشی
- خورند
- خوش نمک
- خوش گوار
- خوشتر
- خوشخو
- خوشنودی
- خوشه چین
- خوشگوار
- خون کردن
- خونبها
- خونگرم
- خونگرمی
- خوگر
- خي
- خیالبافی
- خیرالانام
- خیره کش
- داء
- دائما
- داختن
- دادرس
- دادگستر
- دادگستری
- دارا بودن
- دارائی
- دارالقرار
- داشت
- داغدیده
- دامنگیر
- دامپرور
- دامپروری