فرهنگ فارسی - صفحه 1581
- روز بیننده
- روزه خوری
- روزه رفتن
- روشن فیروز
- رچی
- رکن بصری
- رکن سرا
- ری کردن
- ریش شدن
- ریش پرداز
- ریش کردن
- ریو خوردن
- ریگ پشته
- زابل منصوری
- زاغ نول
- زانو رستم
- زاهد ساحلی
- زخم انداختن
- زره دوز
- زرین هما
- زیان داشتن
- زیت فلسطینی
- ساعت رومیزی
- ساعت زنانه
- ساعت معتدل
- ساغر دادن
- ساق بند
- سال گرفتن
- سالی نوین
- سایه برداشتن
- سایه بریدن
- ستارگان دریایی
- ستب
- سخیر
- سر گزای
- سراغ داشتن
- سرخ نای
- سره کردن
- سلطنت کشیدن
- سنع
- سنگ بصری
- سنگ بوم
- سنگ یهودا
- سودا داشتن
- سپاه خیز
- سپید گوی
- سیاه تخمه
- سیاه سنبل
- سیاه فام
- سیر پنیر
- سیوس
- شاخ سوخته
- شاخ شکستن
- شانه ریز
- شاه بندر
- شاگرد محکمه
- شب دیگ
- شقان
- شهد خیز
- شور با پز