کلمات فرهنگ فارسی - صفحه 129
- لنگر خانه
- لنگر دادن
- لنگر نگاه داشتن
- لنگر گه
- لنگه بز
- لنگه لنگه
- لنین گراد
- له بید
- له دراز
- له لورده
- له و علیه
- لهو خانه
- لهو کر
- لو ارگل
- لو خلی و طبعه
- لو کان و لابد
- لواخ ه
- لواش پز
- لوانگ پرابانگ
- لوت و لندر
- لود اک
- لوره کند
- لوس زن
- لوس شدن
- لوس و لیموس
- لوسیوس لوکولوس
- لوش لوش
- لوله ده
- لوله شدن
- لوله کاغذ
- لوله کشی کردن
- لولو خرخره
- لولی خانه
- لپ تین
- لپه سر
- لچ افتادن
- لک انداختن
- لک بزرگ
- لک بسر
- لک دار
- لک درائی
- لک دیده
- لک رفتن
- لک لک اشیان
- لک و لنج
- لک گذاشتن
- لگام دادن
- لگام کردن
- لگام کشیدن
- لگام گر
- لگد بر ابر زدن
- لگد در کار زدن
- لگد کوب خوردن
- لگد کوبی
- لگن دشت
- لی سیکلس
- لی لی بازی
- لیاله کل
- لیان لیان
- لیت و لیوه
- لیسار و هره دشت
- لیف و صابون
- لیله کوه
- لیلی خانم
- لیلی خانه
- لیلی کوه
- لیمان ده
- لیموی اب
- لیو کند
- لیوان لو
- م ابی
- م اثب
- م اخیر
- م ادب
- م ادیر
- م ازب
- م اود
- ما الشعیر
- ما الورد
- ما وضع له
- مات و فات
- ماتم زا
- ماتم زدگی
- ماجرا کردن
- مادر اورده
- مادر دار
- مادرزن سلام
- ماده وان
- ماری انتوانت
- ماری ترز دوتریش
- ماری تودور اول
- ماز اب
- ماسال شاندرمن
- ماست دان
- ماست مایه
- ماش دارو
- ماشین خانه
- ماشین پا
- ماشین کردن
- ماضی بن
- مافی نفس الامر
- مافی و نانکلی
- مال اباد
- مال ان
- مال محمد صالح
- مالک اباد
- مامور کردن
- مان بذ
- مانده گشته
- مانع امدن
- مانند شدن
- مانوی طبع
- ماه ابر کوهان
- ماه افرید
- ماه شمار
- ماه پار
- ماهان مه
- ماهانه سر
- ماهر شدن
- ماهوت پاک کن
- ماهی اباد
- ماهی خور
- ماهی زهره
- ماهی سرخ کن
- ماهی مراتب
- ماهی چین
- ماهی گوش
- ماچ کردن
- ماکیان فلک
- مایتعلق به
- مایل شدن
- مایل کردن
- مایه رفتن
- مایه سوز شدن
- مایه کاری
- مایه گاو
- مباح کردن
- مبادرت کردن
- مبارک اباد
- مبارک ترکی
- مبارک خواجه
- مبارک داشتن
- مبالغه امیز
- مبدع تبریزی
- مت اخی
- متارکه کردن
- متغیر شدن
- متفکر شدن
- متل گو
- متلون المزاج
- متنازع فیه
- متهم گونه
- متوازی السطوح
- متوکل ثانی
- مثال دادن
- مثل راندن
- مجاز شمردن
- مجازات دادن
- مجازات یافتن
- مجال داشتن
- مجال یافتن
- مجاهد شاه
- مجاورت کردن
- مجذوب همدانی
- مجری داشتن
- مجسمه ریز
- مجلس ارا
- مجلس ارای
- مجلس ارایی
- مجلس افروز کردن
- مجلس ساختن
- مجلس گرمی
- مجمر دار
- مجموع دل
- مجنی علیه
- مجه وا
- مجوسی اهوازی
- محاصره دادن
- محال سبعه
- محال طلب
- محال له
- محال گویی
- محبت امیز
- محترم زاده
- محراب خوان
- محسن اباد
- محسن تبریزی
- محشر قد
- محشر کردن
- محضر داری
- محضر نامه
- محل یافتن
- محمد حسین اباد
- محمد گپ
- محمدزمان خان
- محمل بستن
- محمل راندن
- محمود اباد
- محمود زهی
- محمود همت
- محمود کلاهی
- محمود کیان
- محنت اگین
- محنت رقم
- محو ساختن
- محو کننده
- محکم کمانی
- محیط کردن
- مخدوم اعظم
- مخلص اباد
- مدارات قطبی
- مدح اور
- مدحت ارا
- مدحت ارایی
- مدحت سرا ی
- مدحت گویی
- مدد دهنده
- مدرسه دیده
- مدهون گر
- مدیح خوانی
- مدیح سنج
- مدینه الرسول
- مدینه السلام
- مراعات کردن
- مراغه زن
- مراغه کردن
- مراغه گر
- مرافعه بردن
- مرثیت گو
- مرثیه ساز
- مرثیه نامه
- مرد اهنگ
- مرد و مدد
- مرداب بن
- مرداب سر
- مردان اباد
- مردانه کردن
- مردم ابی
- مردم ازار
- مردم ازاری
- مردم امیز
- مردم خصال
- مردم خواهی
- مردم طبع
- مردم وار
- مردم پرست
- مردم پرور
- مردمک ده
- مرده ذوق
- مرده شور خانه
- مرده شوی خانه
- مرده فروش
- مرده گوش
- مرصع زبان
- مرصع کار
- مرغ فروشی
- مرغ پلو
- مرهم کش
- مرهم گذاری
- مرور دادن
- مرور کردن
- مرکب انداختن
- مرکب خشک کن
- مرکب ساختن
- مرکب فروش
- مرکب گرفتن
- مرگ ارزان
- مرگ اسا
- مرگ اور
- مرگن قدیم
- مریخ سیرت
- مرید بازی
- مریض دار
- مریم اباد
- مریم نگار
- مزاج شناسی
- مزاج گوئی
- مزاج گوی
- مزاد که
- مزد فر
- مزده بر
- مزدوری کردن
- مزدی پز
- مزرعه اباد
- مزیت حاصل کردن
- مزیت دادن
- مزیت داشتن
- مزید شدن
- مزید کردن
- مزید گو
- مس جوش
- مس درق
- مس زدن
- مس سوخته
- مس و تس
- مس پالای
- مس کلان
- مساحت گر
- مساحی کردن
- مسالمت امیز
- مسالمت امیزی
- مسالمت کردن
- مسامحه کردن
- مست علی بیگلو
- مسجد استاد شاگرد
- مسجد سلطانیه
- مسخره امیز
- مسرت افزا
- مسعود سیرت
- مسلسل گوی
- مسلم اباد
- مسما جنگ
- مسمار سر
- مسن رود
- مسند ارایی
- مسند طراز
- مسند فروز
- مسکن گاه
- مسکین خانه
- مسیب خان
- مسیح شاهی
- مشبک کاری
- مشت بازی
- مشت ومال دادن
- مشتاق اصفهانی
- مشغله کردن
- مشفق کرمانشاهی
- مشهد کافی
- مشهد گنج روز
- مشهدی لو
- مشک اباد
- مشک الود
- مشک الوده
- مشک اگین
- مشک زمین
- مشک عذار
- مشکین کردن
- مشگین جق
- مشی فک
- مشی کردن
- مصاف ارای
- مصاف دادن
- مصاف دار
- مصالح دار
- مصالح گو
- مصطفی اباد
- مصطفی قلعه سی
- مصطفی کندی
- مصلحت دانستن
- مصلحت نمودن
- مصلحت کردن
- مصمم شدن
- مصور شدن
- مضمون ساختن
- مظفر ایوبی
- مظفر حسین میرزا
- مظفرالدین ازبک
- مظلمه کار
- مظهر هندی
- معادی شکر
- معارضه کردن
- معاش دار
- معاشرت کردن
- معاشقه داشتن
- معاشقه کردن
- معاف گاه
- معترض علیه
- معتمد علیه
- معتنی به
- معجزه اسا
- معد که
- معدن شناسی
- معدن نو
- معرفت اموز
- معروف خطاط
- معرکه کردن
- معصوم اباد
- معصوم همدانی
- معطل گذاشتن
- معلق بریان
- معلق کشیدن
- معلم خانه
- معلم کوه
- معمول شدن
- معنی ارا
- معنی افرین
- معنی لان
- معنی گستر
- معنی گیلانی
- معین داشتن
- معین نایب
- معیوب کردن
- مغ سرا
- مغرب شمالی
- مغز بردن
- مغز ریز
- مغلق گو
- مغنی نامه
- مفت باز
- مفت بازی
- مفتون شاه ابادی
- مفتون فارسی
- مفرد رو
- مفرن قا
- مفسده جوی
- مفعول له
- مفعول معه
- مفید اصفهانی
- مقابر قریش
- مقابل کوب
- مقاطعه کاری
- مقاطعه گر
- مقامر خانه
- مقدمه چینی
- مقصود جهان ابادی
- مقصود جویی
- مقصود غلام
- مقصود میرزا
- مقل حال
- مقلب القلوب
- مقلد پیشه
- مقلوب گر
- مقنع انداز
- مقوا ساز
- مقیم اباد
- مقیم اصفهانی
- مقیم تبریزی
- مقیم منزل هفتم
- مقیم کازرونی
- مل تنک
- مل تنگ
- ملاطفت امیز
- ملامت دیده
- ملای گرد
- ملایمت اثر
- ملایک اشیان
- ملایک صورت
- ملت پاسبان
- ملت پرور
- ملخ زده
- ملوک ستای
- ملچ و ملوچ
- ملک ارا
- ملک بان
- ملک شکار
- ملک فعل
- ملک مروت
- ملکت ارای
- ملکت طراز
- ملکی صفات
- ملیح گوی
- مم جلالی
- مملکت پناه
- من جمیع الجهات
- من حیث المجموع
- من حیث لایشعر
- من لا یحضره الطبیب
- منادی گاه
- منار قطب
- منار کوه
- مناسب خوان
- منافع رسان
- مناقب خوان
- منجم پیشه
- منجوق دوزی
- منجیل سفید
- مند کم
- منزل خانه
- منش فش
- منشی الممالک
- منشی خانه
- منصب دار
- منصوبه باز
- منظر گاه
- منهاج البراعه
- منوب عنه
- مه اباد
- مه الود
- مه بر کوهان
- مه تازش
- مه رویه
- مه مثال
- مه گرفتن
- مهاجران خاک
- مهدی خویی
- مهدی شیرازی
- مهدی محله
- مهدی پهلوان
- مهر ازما
- مهر ازمای
- مهر امیز
- مهر اوری
- مهر جو ی
- مهر خورد
- مهر علی تبریزی
- مهران گشنسب
- مهربان سوز
- مهربان کاری
- مهرجان قذق
- مهره باختن
- مهره دادن
- مهره زدن
- مهره سنگ
- مهره ور
- مهره چین
- مهره کرده
- مهری اباد
- مهستی گنجوی
- مهم ساز
- مهمان خدای
- مهمان دوستی
- مهمان نامه بخارا
- مهمانخانه چی
- مهماندار باشی
- مهیار دیلمی
- مهین اباد
- مهین مار
- مهین نامه
- مو باف
- مو بند
- مو حنایی
- مو خرمایی
- مو دزد
- مو ریختن
- مو زدن
- مو سترده
- مو شکافتن
- مو پریشیده
- مو گرفتن
- موبد ایرانی
- موت اباد
- موتمن الدوله
- موتمن الملک
- موج زار
- مورد گیسو
- موروث گاه
- مورچه خانه
- مورچه گیر
- موزائیک کار
- موزه گیر
- موزی رج
- موزیک سازی
- موزیک چی
- موس موس
- موسی اباد
- موسی لو
- موش بیش
- موش رو
- موش سوراخ
- موش شدن
- موش کش
- موشه غل
- موصی به
- موضوع له
- موضوع کردن
- موقوف داشتن
- موقوف ساختن
- مولان اباد
- مولای قنبر
- مولفه قلوبهم
- مولود گاه
- مولوی خانه
- موم اندر اب
- موم رنگ
- مؤمن نهاد
- موی باف
- موی بین
- موی تراشیدن
- موی دادن
- موی رفته
- موی چین
- موی گیاه
- موید رای
- مویه کردن
- مژده امدن
- مژده انداختن
- مژده اور
- مژده بردن
- مژده دهنده
- مژده رسیدن
- مژده نامه
- مژده کردن
- مژه ور
- مک ارتور
- مکتب دار
- مکحل مکحل
- مکدر ساز
- مکدر کردن
- مکر ساز
- مکر ها
- مکر گر
- مکرم زاده
- مکزیک جدید
- مکنت بخش
- مکه دین
- مگس مرغ
- مگس گزیده
- مگوز بر ما
- می اباد
- می اشام