کلمات فرهنگ فارسی - صفحه 130
- می الود
- می الوده
- می بر سر بهار
- می برداشتن
- می برنا
- می بهی
- می تیل
- می خوشه
- می زدگی
- می سوسن
- می گلی
- میان بسامد
- میان بوی
- میان رود محله
- میان روزی
- میان زو
- میان گران
- میانجی کردن
- میانجی گر
- میانرود سفلی
- میانه برادر
- میانه تن
- میانه حال
- میانه قد
- میانه گیر
- میثاق بستن
- میثاق شکن
- میخ خر
- میخ ساز
- میخ قدم
- میخ چین
- میخانه نشین
- میده اور
- میراباد قلی خان
- میراث بر
- میراث دادن
- میراث گذار
- میراثی دار
- میران حسین
- میرحسن لو
- میرزا قلمدان
- میرشمس الدین
- میزان پلی
- میستان گره کوه
- میشه ده
- میشی جان سفلی
- میقات گه
- میل تخت
- میل سرخ
- میل علی
- میل میلی
- میم شکل
- میم کردن
- میمنه دار
- میمون اختر
- میمون دره
- میمون دز
- میمون دولت
- میمون سیرت
- میمون لقا
- مینا جگر
- مینو روشن
- مینو پیوند
- میهمان خان
- میهن خواه
- میوه اور
- میوه بوم
- میوه خانه
- میوه خوردن
- میوه خوری
- میوه رود
- میوه نیام
- میکائیل اباد
- میکرب کش
- نا اخته
- نا ادم
- نا اراست
- نا اسوده
- نا اشکاری
- نا اندیش
- نا اوخ
- نا اوسی
- نا اگه
- نا خوشگواری
- نا دوستدار
- نا دوشیزه
- نا متبحر
- نا متفق
- نا مخصوص
- نا هراسنده
- نا واقفی
- نا پاکزادی
- نا پذرفته
- نا پراکنده
- نا پرداختنی
- نا پرداخته
- نا پردخته
- نا پرسیدنی
- نا پروائی
- نا پزنده
- نا کشتنی
- نا کشیدن
- نا کفیده
- نا کندن
- نا کوبیده
- نا کوچیده
- نا گذشتنی
- نا گرفتنی
- نا گریانی
- نا گریخته
- نا گریستن
- نا گریسته
- نا گزاردن
- نا گسیختن
- نا گسیخته
- نائب مناب
- ناامید کردن
- نابجا ی
- ناتل کنار
- ناتوان گیر
- ناحق گفتن
- ناخشنود شدن
- ناخن بر دل زدن
- ناخن بره
- ناخن بریدن
- ناخن بگرفته
- ناخن تراشیدن
- ناخن خاره
- ناخن خشکی
- ناخن خوش
- ناخن چین
- ناخن گذاشتن
- ناخن گرفته
- ناخوش اواز
- ناخوش داری
- ناخوش زبان
- ناخوش شدن
- ناخوش کردار
- ناخوش کردن
- نادانی کردن
- نادر مازندرانی
- نادر مقابل
- نادرستی کردن
- نادری مشهدی
- نادری کازرونی
- نادیده جنگ
- نادیده کردن
- نار پوست
- ناراستی کردن
- نارنج افشار
- نارنج کل
- نارنجک افکن
- نارنجک بن
- نارین دژ
- ناز بستر
- ناز مکان
- نازش کردن
- نازنین رفتار
- نازک اغوش
- نازک اندیشه
- نازک تهیگاه
- نازک خلق
- نازک خوراک
- نازک دوزی
- نازک شاه
- نازک نارنجی
- نازک پوست
- نازک چر
- نازک کمر
- نازکی تبریزی
- نازی اباد
- ناسازگاری کردن
- ناسزا بودن
- ناسزاوار مرد
- ناسزاوار کار
- ناسنجیده گو
- ناسپاس شدن
- ناشتا خورده
- ناشنیده کردن
- ناصر جنگ
- ناصر میرزا
- ناصر نجفی
- ناصرالدین افزون
- ناصرالدین جامی
- ناصرالدین منشی
- ناصری قاجار
- ناصیه سا ی
- ناطق بحق
- ناظر در سرای
- ناظر شدن
- ناظر هزینه
- ناظم اباد
- ناظم شیرازی
- ناظم قمی
- ناظم منشی
- ناظم کرمانی
- ناظم یزدی
- ناف اسمان
- ناف بند
- نافذ رای
- نافع شدن
- نافله گزار
- نافه کش
- ناقص العضو
- ناقص خرد
- ناقص خلقت
- نالان شدن
- ناله گیر
- نام اوردن
- نام اوری
- نام بر یخ زدن
- نام تغییر دادن
- نام نوشتن
- نام نی ها
- نام گم کردن
- نامبردار شدن
- نامه اور
- ناموس ده
- ناموس پرست
- نان اور
- نان بری
- نان جو ی
- نان و اب دار
- نان و اب
- نانی نی
- ناورد زدن
- ناپاک دامن
- ناپاک درون
- ناپاک چشم
- ناپسند داشتن
- ناپسند شدن
- ناپسند نمودن
- ناپسندیده شدن
- ناپیدا شده
- ناپیدا کردن
- ناچار باش
- ناچخ زن
- ناکام و ناچار
- ناکس ویل
- ناگاه گیر
- ناگزیر کردن
- نای زنان
- نای شش
- نایاب شدن
- نایب الصدر افشار
- نایب غیبت
- نایژه کردن
- نبات ریختن
- نبات شناس
- نباتی رنگ
- نبرد ازمایی
- نبض خورشید
- نبض گرفتن
- نجات نامه
- نجاتی بک
- نجس خوار
- نجم اباد
- نجوم دان
- نجیب زاد
- نجیب کاشانی
- نحسی کردن
- نخ باف
- نخ تابی
- نخ دادن
- نخ کلافه
- نخ گروهه
- نخجوان تپه
- نخجیر جو
- نخجیر دار
- نخجیر ساز
- نخست زاده
- نخستین انداز
- نخل ابراهیم
- نخل ارا
- نخل جت
- نخل زار
- نخل زیارت
- نخل ماتم بستن
- نخل میر
- نخل پیرایی
- نخل پیوند
- نخل کار
- نخل کمال
- نخوت کش
- نخود قندی
- نخود چر
- نخود گل
- نخچیر جوی
- نخچیر زن
- ند کوه
- ندبه زنان
- نذر داشتن
- نر مایه
- نرخ بالا کردن
- نرخ شکستن
- نرخ شکن
- نرخ نامه
- نرخ گذاشتن
- نرد شیر
- نرم اب
- نرم اهن
- نرم باران
- نرم بیز
- نرم تک
- نرم رفتن
- نرم زبان
- نرم لات
- نرم پنجه
- نرم کوفتن
- نرم گوشت
- نرم گونه
- نرمه بر
- نرگس مرز
- نرگسه ٔ سقف چرخ
- نزاع کردن
- نزدیک امدن
- نزدیک تک
- نزدیک رفتن
- نزدیک گام
- نزهت بخش
- نزهت جای
- نزهت سرا
- نزول خوردن
- نزول دادن
- نستعلیق گوی
- نسخه بودن
- نسخه دادن
- نسرین نوش
- نسلا بعد نسل
- نسیان کار
- نسیم اباد
- نسیه بری
- نسیه خر
- نسیه کاری
- نشاسته گر
- نشاط اور
- نشاط بخشی
- نشاط خانه
- نشاط مند
- نشاط کاری
- نشان زدن
- نشان وار
- نشانه رفتن
- نشانه ساختن
- نشانه شدن
- نشانه گرفتن
- نشت اب
- نشتر زدن
- نشتی شدن
- نشخوار زن
- نشست رود
- نشست گرفتن
- نشیب فراز
- نشیمن گرفتن
- نصب دادن
- نصب شدن
- نصر ابادی
- نصر الدوله
- نصرت اباد
- نصرت طراز
- نصرت نشان
- نصرت یافتن
- نصره الدین
- نصف میان
- نصیحت امیز
- نصیحت کننده
- نصیحت گویی
- نطق زدن
- نظاره شدن
- نظام اباد
- نظام جامی
- نظام داشتن
- نظام علی شاه
- نظام محله
- نظام نیشابوری
- نظام پذیر
- نظام یافتن
- نظر برگشتن
- نظر بلندی
- نظر یافتن
- نظم ارای
- نظم ارایی
- نظم بردار
- نظم و نسق دادن
- نظم گستر
- نظمی تبریزی
- نعت گفتن
- نعره کنان
- نعل موزه
- نعلچی گر
- نعمت اباد
- نعمت خان علی
- نعمت دادن
- نعمت دهنده
- نعمت علی خان
- نعمت گنابادی
- نعنا داغ
- نعوظ کردن
- نعیم اباد
- نعیم پاک
- نغز دست
- نغمه زدن
- نغمه ساختن
- نغمه کش
- نفاق امیز
- نفاق زدن
- نفاق کردن
- نفت اندازی
- نفت شاه
- نفت فروش
- نفت کردن
- نفتی شدن
- نفخ کردن
- نفرت گرفتن
- نفرین بردن
- نفرین خواندن
- نفرین دادن
- نفرین گفتن
- نفس اخر
- نفس اشکار
- نفس شمردن
- نفس شناسی
- نفس عاقله
- نفس غرق شدن
- نفس ملهمه
- نفس کش کردن
- نفط کش
- نفع داشتن
- نفع طلب
- نفع پرست
- نفع کردن
- نفقه دادن
- نفوذ داشتن
- نفوس زدن
- نفیر زن
- نقاب برداشتن
- نقاب بستن
- نقاب خضرا
- نقاب پوش
- نقاب کشیدن
- نقاره خان
- نقاره کوب
- نقب بردن
- نقب خانه
- نقب چی
- نقب کن
- نقب گیر
- نقدی کندی
- نقره الات
- نقره اندود
- نقره داغ
- نقره ده
- نقره پای
- نقش اباد
- نقش انگیختن
- نقش اوردن
- نقش بردن
- نقش کشیدن
- نقطه جو
- نقطه وار
- نقطه گه
- نقل خواجه
- نقل فروش
- نقل مذهب
- نقل گفتن
- نقله بر
- نم الود
- نم زدن
- نم نمو
- نم کردن
- نم گرفتن
- نم گیر
- نماز گذاردن
- نمازی کردن
- نمایش کردن
- نمد بافتن
- نمد سازی
- نمد پیچ
- نمره زدن
- نمره گرفتن
- نمره گیر
- نمود داشتن
- نمودار شدن
- نمونه شدن
- نمونه کردن
- نمک الود
- نمک الوده
- نمک دار
- نمک چشیدن
- نمک کردن
- نمک گرفتن
- ننگ امیز
- ننگ اور
- ننگ نامی
- ننگ و نامه
- ننگ و نکبت
- نه سیزده
- نه ضلعی
- نه طبیعی
- نهاری پز
- نهال دان
- نهان بینی
- نهان داشته
- نهان و اشکار
- نهر خلیفه
- نهر طالوت
- نهر علی شیر
- نهر قصر
- نهر میان
- نهر یوسف
- نهمت ران
- نهیب دادن
- نو اسطل
- نو افرین
- نو اقبال
- نو امد
- نو امده
- نو اورد
- نو اوردن
- نو اورده
- نو بر اوردن
- نو بلوغ
- نو تخت
- نو دمیدن
- نو ساختن
- نو سده
- نو سواد
- نو سپاس
- نو نوا
- نو و نالان
- نو کفته
- نو کند کا
- نو کیلا
- نواله بخش
- نواله بر
- نواله خور
- نوای زند
- نوبت داشتن
- نوبت رسیدن
- نوبت سالار
- نوبتی گاه
- نوبه خانه
- نوبه کردن
- نوحه خواندن
- نوحه گاه
- نود ساد
- نوده بالا
- نوده گناباد
- نوذر نژاد
- نور باران شدن
- نورالدین اباد
- نورزا ی
- نورعلی بیگ
- نوروز احمد
- نوروز طبری
- نوروز عامه
- نوروز کردن
- نوروزعلی بیگ لو
- نوری تبریزی
- نوش اذر
- نوش افرین
- نوش امیغ
- نوش اور
- نوش اگین
- نوشت ابزار
- نوشین بار
- نوشین گفتار
- نوشین گوار
- نوق در
- نوک اباد
- نوک جو
- نوی دادن
- نوید گری
- نک و نال
- نکبت خانه
- نکته ارای
- نکته فروش
- نکته گویی
- نکو دان
- نکو رخسار
- نکو رو ی
- نکو زلفی
- نکو سرانجام
- نکو سرانجامی
- نکو گوهر
- نکوهش کار
- نکوهش کردن
- نگار ساز
- نگارین کردن
- نگاه داری کردن
- نگاه دوختن
- نگاهبانی کردن
- نگران خاطر
- نگران داشتن
- نگه انداز
- نگهبانی کردن
- نگون باره
- نگونسار بخت
- نگونسار شدن
- نگین خامه