لغت نامه دهخدا - صفحه 4
- فیزیسین
- الحم
- اکسیر رنگ
- باب الرصافه
- وریع
- صندوق اباد
- راضعتان
- چهل منار
- قبلاء
- چنگریان
- مدحتگری
- مذهبی
- صادقانه
- برندگی
- اشتیم
- لطفه
- آستینه
- بلاشرط
- معوقه
- بلفرخج
- احتقار
- شب تاز
- عزبی
- سیمگر
- دلجوئی
- جلید
- آج دار
- بلخم
- بندمه
- آفتاب زردی
- التماس کردن
- قاتی
- فروگذاشت
- بیعرضه
- صحنک
- سخنان
- بی موقع
- لاتی
- ذیروح
- تاتری
- لنگان
- اشکنج
- فرازه
- ساغرگیر
- ایذاء
- آتش زا
- تغریق
- آفتاب گردش
- تجریع
- محافل
- آیین بندی
- آتش سرخ کن
- بدقلق
- مرحله دار
- سهامدار
- ادراکی
- خوگرفته
- زار و نزار
- سوار کردن
- جان افشاندن