لغت نامه دهخدا - صفحه 254
- معدن
- معادل
- مطلع
- مطابق
- مزخرف
- مذلت
- آبرو
- حجامت
- شتافتنی
- مستحسر
- فرهختن
- اندوخته
- اندرونی
- تخییث
- اندرخور
- اندریمان
- پری خوان
- پرگست
- پرگزند
- خشکانیدن
- گوشه کنایه
- خلف وعده
- مزانحه
- اظهارنامه
- تعیین کردن
- توجه کردن
- خانه بردوش
- جوال دوز
- گوز
- کال
- آب سنج
- زیرک سار
- خارخسک
- اجداد
- بنابراین
- تاختن
- آما
- تفکر
- تصوير
- عزازیل
- بان
- توکیو
- تفرش
- دستارچه
- ناردین
- تکالم
- اشتافتن
- مردمآمیز
- خشن پوست
- استحسار
- کوغ
- مغتاط
- زیغگر
- سامود
- مغتذم
- پوچالی
- اخم
- جرک و برک کردن
- توسنی کردن
- کج دل