کلمات فرهنگ فارسی - صفحه 99
- خدا گرفته
- خدا گیر
- خداافرید
- خداافرین
- خداطلب
- خدامی
- خداوردی
- خداوند دور
- خداوند زاده
- خداوند شدن
- خداوند مرز
- خداوند کش
- خداپسند
- خدای بردی
- خدای بین
- خدای بینی
- خدای تعالی
- خدای خوانی
- خدای عرش
- خدای نامک
- خدای نظر
- خدای نما
- خدای پرستی
- خدای پسند
- خدایار
- خدل
- خدمت حضور
- خدمت خواستن
- خدمت دوست
- خدمت نمای
- خدمت نمودن
- خدمتگار
- خدمتگزاری
- خدنگ انداز
- خدوع
- خدیجه بیگم
- خدیجه خاتون
- خدیر
- خدیعه
- خدیو پرست
- خذا
- خذله
- خر بگیری
- خر حمال
- خر عزیر
- خر ماده
- خر گردن
- خراب حال
- خراب خانه
- خراب خسته
- خرابات مغان
- خرابات نشین
- خرابه سر
- خرابه کهل
- خرابی بصره
- خرابی خواه
- خرات
- خراج دادن
- خراج زمین
- خراج ستان
- خراج مصر
- خراج ملک
- خراج گزاری
- خراجات
- خراجو
- خراجی سر
- خراد برزین
- خرارود
- خرازی فروش
- خراس خراب
- خراس خسیسان
- خراسی
- خراش و خروش
- خراشادی
- خراشان
- خراطمحله
- خراطها
- خراف
- خرام کردن
- خرامان کردن
- خران
- خربار
- خربز
- خربزه زار
- خربها
- خرت و پرت
- خرتو
- خرج دادن
- خرج راه
- خرج سفر
- خرجرد
- خرد اندیش
- خرد انگشت
- خرد تر
- خرد تیره
- خرد خام
- خرد خرد
- خرد زنخ
- خرد ساله
- خرد سوز
- خرد شده
- خرد فریب
- خرد مغز
- خرد نقش
- خرد و خمیر
- خرد و درشت
- خرد و ریز
- خرد پرور
- خرد پناه
- خرد چشم
- خرد کاری
- خرد کین
- خرد گام
- خرد گوش
- خرد یاور
- خردان
- خردسالی
- خردل سفید
- خردلی
- خردم
- خردمند شدن
- خردنامه
- خرده الماس
- خرده خرده
- خرده دانی
- خرده ریزه
- خرده قشلاق
- خرده مالک
- خرده مینا
- خردپسند
- خررود
- خرزان
- خرزه نامه
- خرزی
- خرس در
- خرس مهتر
- خرسند شدن
- خرسند کردن
- خرسند گشتن
- خرسه
- خرسی
- خرشه
- خرطال
- خرطوم دار
- خرفی
- خرق عادت
- خرق و التیام
- خرقه دار
- خرقه درانداختن
- خرقه دوز
- خرقه پوشان
- خرقه پوشی
- خرقه کردن
- خرم باش
- خرم بخت
- خرم بهشت
- خرم خرام
- خرم ده
- خرم شاه
- خرم شدن
- خرم فضا
- خرم پشته
- خرم چماز
- خرما فروش
- خرمات
- خرمازرد
- خرمان
- خرماگون
- خرمای تر
- خرمن روز
- خرمن سوخته
- خرمن ماه
- خرمن ناکوفته
- خرمن گدای
- خرمن گرای
- خرمه
- خرمی کردن
- خرمی
- خرنق
- خرنوب هندی
- خرنک
- خروارها
- خرواری
- خروان
- خروت
- خروس بی محل
- خروس عرش
- خروسلو
- خروش مغان
- خروشنده
- خروشی
- خروشیده
- خروط
- خرون
- خرچه
- خرگ
- خرگاه سبز
- خرگاه عشق
- خرگاه فلک
- خرگاه قمر
- خرگاه مینا
- خرگاه نشین
- خرگاه کیوان
- خرگه ماه
- خرگه مه
- خرگوش ماده
- خریبه
- خریدار جوی
- خریطه کش
- خریفی
- خزا
- خزاز
- خزاع
- خزاعه
- خزاف
- خزان حنا
- خزان خنک
- خزان خورده
- خزان رنگ
- خزان کردن
- خزانی
- خزرجی انصاری
- خزروان
- خزعبلات
- خزفی
- خزند
- خزوک
- خزک
- خزیر
- خزین
- خزینه خانه
- خس خس سینه
- خس طبع
- خس نهاد
- خس و خار
- خس پرور
- خس پوش
- خس کشی
- خسا
- خسادان
- خسارت دیدن
- خساره
- خسان
- خسبی
- خسبیجان
- خسبیده
- خسته بازو
- خسته جان
- خسته جانی
- خسته خاطر
- خسته روان
- خسته سینه
- خسته مرد
- خسته گشتن
- خستوان
- خستگان
- خستگی ها
- خسران زده
- خسرق
- خسرو اختران
- خسرو اشکانی
- خسرو اول
- خسرو بچه
- خسرو بیک
- خسرو خاور
- خسرو خرام
- خسرو خسروان
- خسرو خوارزم
- خسرو زاده
- خسرو سوم
- خسرو شاپور
- خسرو شکار
- خسرو فیروز
- خسرو نشان
- خسرو پرستان
- خسرو پرستی
- خسرو گهر
- خسرواباد
- خسروخانی
- خسروشاه
- خسرومیره
- خسروپناه
- خسروگرد
- خسق
- خسم
- خسو
- خسی
- خسیس تر
- خشابی
- خشاش
- خشاف
- خشام
- خشای
- خشت باد
- خشت بر دریا زدن
- خشت خانه
- خشت زر
- خشت زرین
- خشت سر
- خشت سیه پر
- خشت و گل
- خشت پسین
- خشتامن
- خشتک شلوار
- خشخاشی
- خشم انگیز
- خشم خواجه
- خشم خوردن
- خشم راندن
- خشمناکی
- خشمگین شدن
- خشمین
- خشن پوست
- خشنه
- خشنواز
- خشنود شدن
- خشه
- خشک اسطلخ
- خشک بر
- خشک بند
- خشک بودن
- خشک جانی
- خشک جنبان
- خشک جنگل
- خشک جهان
- خشک خار
- خشک دامان
- خشک دامن
- خشک دماغ
- خشک دهان
- خشک شاخ
- خشک شانه
- خشک مزاج
- خشک نهال
- خشک و تر
- خشک و خالی
- خشک پستان
- خشک پشت
- خشک پوست
- خشک چشم
- خشک چوب
- خشک کام
- خشک گذشتن
- خشک گیاه
- خشکان
- خشکبار فروش
- خشکناب
- خشکه دول
- خشکی بخت
- خشکی دماغ
- خشکی و تری
- خشکی چرخ
- خشیجان
- خشیشار
- خشیل
- خصائل
- خصار
- خصاص
- خصالی
- خصبه
- خصر
- خصله
- خصم وار
- خصمی
- خصن
- خصومت کردن
- خصی المواشی
- خصی کردن
- خصیل
- خضا
- خضب
- خضر راه
- خضروش
- خضیض
- خط ابرو
- خط اجری
- خط ارتباط
- خط ارمنی
- خط اشک
- خط افق
- خط الفبایی
- خط انگشت
- خط اول
- خط باطل
- خط بردن
- خط بصره
- خط بطلان
- خط بغداد
- خط بندگی دادن
- خط ترسا
- خط تصویری
- خط تقویم
- خط جام
- خط جبین
- خط خسروی
- خط خط
- خط خطی
- خط خون
- خط دار
- خط دمیدن
- خط دهر
- خط راه
- خط روان
- خط ریش
- خط زدن
- خط زنگاری
- خط زیر نگین
- خط ساز
- خط سیاه
- خط شب
- خط شریف
- خط شعاعی
- خط شناس
- خط غلامی
- خط قائم
- خط لعل
- خط مجموع
- خط مستقیم
- خط مشکل
- خط مشکین
- خط معزولی
- خط مقیاس
- خط منحنی
- خط نور
- خط نوشتن
- خط نویس
- خط نیل
- خط و خالی
- خط و ربط
- خط و سواد
- خط و نقطه
- خط پاکی
- خط پرگار
- خط پشت لب
- خط پیاله
- خط پیمانه
- خط چلیپا
- خط کبک
- خط کردن
- خط گذار
- خطا بخشی
- خطا جستن
- خطا رفتن
- خطا گرفتن
- خطا گفتن
- خطار
- خطاطان
- خطبه گو
- خطرات
- خطفه
- خطم
- خطمه
- خطور کردن
- خطوط چهره
- خطیبان
- خطیه
- خظ
- خفاجیه
- خفارت
- خفاق
- خفت و خواری
- خفت و خیز
- خفت کش
- خفتنی
- خفته ارکان
- خفته بخت
- خفته چشم
- خفتگان
- خفره
- خفرک علیا
- خفریق
- خفقانی
- خفو
- خفی علائی
- خفیف مخبون
- خفیفه
- خق
- خل و دیوانه
- خلاد
- خلاص بخش
- خلاص یافتن
- خلاصی یافتن
- خلاع
- خلاف رای
- خلاف شرع
- خلاف صلاح
- خلاف صلح
- خلاف طبیعت
- خلاف عادت
- خلاف عقل
- خلاف قانون
- خلاف قیاس
- خلاف واقع
- خلاف وعده
- خلاف کاری
- خلاف گفتن
- خلاف گو
- خلافت دار
- خلافت پناه
- خلافی
- خلاق المعانی
- خلاقت
- خلال دان
- خلال کردن
- خلایف
- خلج مالمیر
- خلخال فلک
- خلخال محله
- خلخال پوش
- خلخی
- خلد پیکر
- خلدی
- خلط کردن
- خلع بدن
- خلع کردن
- خلعت خاص
- خلعت پوشان
- خلعتی
- خلعه دوز
- خلف بانو
- خلفای بنی امیه
- خلفای فاطمی
- خلفیه
- خلق الساعه
- خلق تر
- خلق تنگ
- خلق شکار
- خلق عالم
- خلق عظیم
- خلقان فروش
- خلقانی
- خلل ناپذیر
- خلل ندیده
- خلل کردن
- خللی
- خلن
- خلوت جای
- خلوت دوست
- خلوت رو
- خلوت ساز
- خلوت سرای
- خلوت سگال
- خلوت شدن
- خلوت پرست
- خلوت کردن
- خلوت گرای
- خلوت گزیده
- خلوتکده
- خلوتگه
- خلوتیان
- خلوط
- خلوف
- خلچ
- خلک
- خلکان
- خلیج اسکندر
- خلیج اسکندرون
- خلیج عقبه
- خلیج پارس
- خلیده دل
- خلیده رخ
- خلیفتی
- خلیفه الرحمن
- خلیفه انصار
- خلیفه باغی
- خلیفه بلاغی
- خلیفه داود
- خلیفه زاده
- خلیفه سلطان
- خلیفه لو
- خلیفه ها
- خلیفه همم
- خلیفه وار
- خلیفه پناه
- خلیفه کندی
- خلیل الرحمن
- خلیل سلطان
- خلیل طالقانی
- خلیل وار
- خلیل گر
- خلیلان
- خلیله
- خم بوده پشت
- خم خسرو
- خم درخم
- خم روئین
- خم زلف
- خم سنگین
- خم شدن
- خم عیسی
- خم غدیر
- خم و پیچ
- خم کرده
- خم کوچک
- خم گر
- خم گرفته
- خم گشتن
- خمار خانه
- خمار دار
- خمار شکن