فرهنگ فارسی - صفحه 9
- عصاره گرفتن
- فکتوریا ریجیا
- واگرا
- گلانه
- عمرمل
- تلنگر زدن
- مرتفع ساختن
- صم بکم نشستن
- تفسیق
- تند و خند
- شیون کردن
- عربده کردن
- گوشوار
- شر و فساد
- نگفتنی
- عرب عاربه
- پر فساد
- تلوث پذیر
- شکر شکار
- خاکسترمال کردن
- اب خفته
- نظراباد
- عمادالدین شافعی
- پیاموزش
- طیب و مطیب
- تخت مرمر
- تایمنی
- طراخودوطیس
- پناهندگی
- شش و پنج زن
- کرمناک
- بگاه
- منفعت
- عبداباد
- لشه
- لول
- رفیق باز
- اذوقه
- مشموم
- عانی
- عنقی
- سبز گردیدن
- کوز کوز
- حباجل
- درابس
- ونمه
- مازوت
- پهن گشتن
- افزونی کردن
- ندیه
- ساپرلگنیا
- درزی کلا بزرگ
- جان بغرغر رسیدن
- صالح پیغمبر
- راه اهن ایران
- چارچوب فطرت
- قران سعدین
- دست کج
- خفتن خون
- ریز و بیز