لغت نامه دهخدا - صفحه 37

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فارغ التحصیل
فارغ التحصیل
شکوه
شکوه
اسرار کردن
اسرار کردن
عمیق
عمیق