معنای واژه هیت بسیار ساده است. این واژه در واقع ترجمه فارسی کلمه Hit به شمار میرود و به معنای ایجاد هیجان، تحریک یا گرم کردن است. وقتی میگوییم یک آهنگ هیت شده، منظورمان این است که آن آهنگ به محبوبیت زیادی میان مردم دست یافته و در هر جایی که برویم، صحبت از آن آهنگ به میان میآید. این نوع محبوبیت میتواند ناشی از ملودی جذاب، متن دلنشین یا حتی یک ویدیو خلاقانه باشد که توجه افراد را جلب میکند. به طور کلی، وقتی یک موزیک به مرحله هیت میرسد، به نوعی نشاندهنده این است که توانسته است احساسات و توجه بسیاری از شنوندگان را برانگیزد و به همین دلیل، در گفتگوها و جمعها به موضوعی پرطرفدار تبدیل میشود.

هیت
لغت نامه دهخدا
هیت. [ هََ ت َ / هََ ت ِ / هََ ت ُ / هی ت َ ] ( ع اِ فعل ) هیت لک؛ بیار. ( منتهی الارب ). و گاهی اول آن مکسور گردد به معنی هَلُم َّ لک و تعال. واحد و جمع و مؤنث در آن یکسانند و ضمیر مابعد آن صرف شود، گویند: هیت لک، هیت لکما، هیت لکم. ( اقرب الموارد ).
هیت. ( اِخ ) شهری است بر کنار فرات آبادان و حصاری استوار دارد. ( نفایس الفنون ). شهری است به عراق. ( منتهی الارب ). شهری است [ از جزیره ] و از گرد وی باره محکم، آبادان است و بانعمت و تربت عبداﷲبن المبارک آنجااست. ( حدود العالم ). و رجوع به معجم البلدان شود.
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
هیت لک بیار و گاهی اول آن مکسور گردد بمعنی هلم لک و تعال واحد و جمع و مونث در آن یکسانند و ضمیر ما بعد آن صرف شود گویند هیت لک هیت لکما هیت لکم
دانشنامه عمومی
هیت (قصرقند). هیت، روستایی در دهستان هیت بخش مرکزی شهرستان قصرقند استان سیستان و بلوچستان ایران است. این روستا، مرکز دهستان هیت است.
• قنات قدیم ( بزرگ ترین قنات منطقه )
• قنات لکک
• دو قبرستان قدیمی کاملاً متفاوت با عرف محلی ( به طور تقریبی ساخته شده در دوران اشکانی ها )
• خرابه های قلعه خشتی و گلی ( محل سکونت خوانین در دوران حکومت قاجار )
• مسجد قدیمی واقع در کنار قلعه
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲٬۳۹۵ نفر ( ۷۱۰ خانوار ) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
هیت (۱ بار)
. اسم فعل است به معنی: بیا. در مجمع از شاعری نقل کرده. أَبْلِغْ اَمیرَالْمُؤْمِنینَ أَخَا الْعِراقِ اِذا أَتَیْتا اِنَّ الْعِراقَ وَ أَهْلَهُ عُنُقٌ اِلَیْکَ فَهَیْتَ هَیْتاً ای برادر عراقی به امیرالمؤمنین (ظاهراً مراد از امویان است) برسان که عراق گردنی است برای سوار شدن پس بیا. بیا. یعنی: زن درها را بست و به یوسف گفت: بیا به آنچه برای تو مهیّا است. این لفظ فقط یکبار در کلام اللَّه مجید آمده است.
جملاتی از کلمه هیت
تو قرص سپهری و بخواند به همین نام خباز گه جلوهگری هیت نان را
بلاف کرد گهی دعوی الو هیت گهی گزاف سخن گفت از حد خود بیش
چو آب داد فلک تیغ سروریّ ترا چه غم خوری که کند بار هیت قلب مجن