لغت نامه دهخدا - صفحه 13
- بسر آوردن
- فریسموس
- قرباغه
- زخم فربه
- مزموم
- شیرازه بند
- مرضعات
- نعلچه
- ورچروکیدن
- غاشیه داری
- ثجو
- ترحرح
- تصمع
- تفحش
- تحمل کردن
- شرق شناسی
- نای زن
- فول
- اهم
- مدل
- کپی
- شیک
- کفر
- کله
- زشت
- رجم
- کبد
- جنت
- وهب
- ظفر
- شفا
- تاب
- تات
- فان
- حکم
- نیت
- ریا
- خیل
- ذکر
- حیا
- متبس
- چیتلان
- حسین خالع
- یاروقی
- صاف و پوست کنده
- التجا کردن
- عناقید
- خطار
- عیهمان
- ایثاب
- درچاق
- هفتمی
- فتین
- کرت کلا
- پلوسن
- جوزبن
- خوانچه کش
- هستی ناکس
- چشمه منتش
- توالیدن