لغت نامه دهخدا - صفحه 12
- رواج کار
- مدد
- کرک
- سقونیا
- کوتک زدن
- تند بوی
- وشتکان
- کامپانا
- قانون نویس
- خیل البحر
- تطغم
- حفاضج
- دبگی
- بر الیزیدن
- فحش دادن
- روسپی باره
- صمصام اباد
- لارزه
- جفرالفرس
- متربله
- تجفل
- رئیسه
- تشراب
- مکحوله
- برسیاه
- سخمه
- رهطه
- قطرسانیه
- اطفال باغ
- جراذین
- سلفی
- ارس
- شپش
- بسر آوردن
- فریسموس
- قرباغه
- زخم فربه
- مزموم
- شیرازه بند
- مرضعات
- نعلچه
- ورچروکیدن
- غاشیه داری
- ثجو
- ترحرح
- تصمع
- تفحش
- تحمل کردن
- شرق شناسی
- نای زن
- فول
- اهم
- مدل
- کپی
- شیک
- کفر
- کله
- زشت
- رجم
- کبد