لغت نامه دهخدا - صفحه 16
- جدا
- تمرين
- توهم
- توشمال
- دوری
- توهین
- تکامل
- جابر
- جاسوس
- جخت
- جغله
- جلو
- گردی
- گرم
- گریختن
- گریه کردن
- گنجه
- یال
- یوحنا
- یونجه
- ارکلی
- خانوک
- آبشخور
- آداب
- آراستن
- آرایشگاه
- تخمه
- سلور
- سیل بند
- خلیلی ها
- خم گردیدن
- خاکشی
- دلفروزی
- تبشی
- تخمک
- خلعت دادن
- مشیک
- سرمست
- تکمه
- آسیب
- آغر
- آفتاب پرست
- آله
- آمل
- آمن
- آمیزش
- آپادانا
- ابزار
- اتصال
- آتر
- ابی
- بزی
- بس
- بلافاصله
- بلد
- بیحوصله
- تابع
- بی زور
- خرد و خاکشی
- خاک روزی