فرهنگ فارسی - صفحه 7
- فداکاری
- بهرگی
- مجرود
- مرص
- زیاد ابادی
- امین نیشابوری
- قاتمه تاب
- دارب
- کمر گشودن
- حسین بسنوی
- دشمن پرور
- خیدر
- اصطب
- باد صرصر
- توافد
- یزغند
- سقات
- گل بخشی
- نازک جگر
- قریه ٔ عاریم
- وانمود کردن
- لکنته
- خط مزور
- عزیزا
- جمادی سته
- حصار بهبود
- نعل پاره
- مراره
- در فکندن
- دیر اغارش
- برساختن
- آویزه بند
- نوروز احمد
- بی لحاظ
- شناخته امدن
- گوزهر
- چهار بامک
- خنک دل
- سوقم
- قودجانک
- خورشید سرخ
- اکثری
- چشمه الو
- حرقوه
- زیبا نویس
- هم سلک
- حنای مجنون
- خشیج
- افسرده دم
- متخایل
- اشهب حدیدی
- طوطی
- منها
- دادن
- سریع
- کلام
- عراف
- هرگز
- دوره
- پایه