لغت نامه دهخدا - صفحه 52
- اموان
- افزاز
- عنایت گذار
- الواحات
- زعفران
- حیرت
- شؤوزه
- دخفندونی
- نسیه خریدن
- غالیچه
- نیکوبختی
- حکایت کردن
- برالیک
- ارتقان
- ناسزه
- مبحر
- مزاد که
- مصاری
- ازرباب
- بازقن
- سر دروا
- زعقوقه
- قفیز طحان
- گزرد
- سرعوب
- ذات الحبک
- دهکان دهکان
- باکیادس
- پیهی
- لاکیادها
- کلکلیچه
- جام فیروز
- شوهر مادر
- خریطه ٔ شطرنج
- حسین فهری
- بینبر
- نمکینی
- کوتابه
- محصلین
- تسبند
- قلاچوری
- بنت کعب
- درنگانه
- سخن یاب
- غالالوطی
- انتکات
- خودستان
- قمنانه
- سوزن بال
- اکلکرا
- نقش انداختن
- گانگاه
- نیل اندود
- مقامس
- ژفگن
- صواب گفتن
- طیخور
- زمین رند
- فِر
- فرّ