لغت نامه دهخدا - صفحه 108
- جلبو
- فوریس ابرفر
- فاعو
- انفزار
- گوز بازی
- زبونات
- نگرویدن
- علیچه
- گزبند حسین اباد
- اسودالعنسی
- برص
- فرانکلین
- ام عویم
- کاسنی
- بهانه تراشیدن
- دیله کودک
- شوریده رای
- خشت خشک بر اب
- بسقو
- مهمز
- مقرفل
- تیغال
- فسرده
- جریری
- تهکن
- نجم البحر
- پالا دادن
- عنبر ساییدن
- زاست
- واقع بین
- حافظ عثمان
- خاک بیمار
- حسین سوائی
- زغرته
- لاعی
- یوثام
- کسا
- عمرو
- دهیو
- گرزدمن
- حجنهالشوکه
- دلهاثی
- انحسام
- فال زدن
- چپو شدن
- مصاحبت
- سرینگاه
- شمامسه
- ونگ ونگ کردن
- ناقابل
- پادشازاده
- پیر دوموی
- پوزش خواه
- پیساندر
- تگدی
- بامیا
- ابن عیسی مقدسی
- یزن اباد
- شاشاندن
- معکم