کلمات لغت نامه دهخدا - صفحه 105
- باغ چهلستون
- باغ کبیر
- باغ کمش
- باغ یعقوب
- باغبان باشی
- باغز
- باغشاهی
- باغلی ماراما
- باغلی
- باغوئیه
- باغچ
- باغچه مریم
- بافت شناسی
- بافرهی
- بافور
- بافیدن
- باقالا
- باقر یزدی
- باقرتنگه
- باقرلو
- باقچه
- باقی دار
- باقی داشتن
- بال ور
- بال کشیدن
- بالئار
- بالا دربند
- بالا نشستن
- بالا همت
- بالاجو
- بالاحصار
- بالادزا
- بالادوی
- بالارات
- بالاز
- بالاسور
- بالاغ
- بالاگبری
- بالاگر
- بالایین
- بالبوس
- بالبی
- بالده
- بالقچی
- بالمباشره
- بالمشاهده
- بالملازمه
- بالندر
- بالواسطه
- بالوده
- بالوراثه
- بالول
- بالکلیه
- بالین گه
- بالیول
- بام دژ
- بام شکسته
- بام چنار
- بامتی
- بامدادین
- بامعرفت
- بامغز
- بامنیر
- بامگاه
- بان دار
- بان زیارت
- بان سعید
- باندر
- باندلو
- بانسره
- بانصر
- بانصیب
- بانعمت
- بانقش
- بانوس
- بانکش
- بانکه
- بانگ کنان
- بانگه
- بانگور
- بانیاز
- باهدف
- باهمت
- باهول
- باورس
- باوره
- باوین
- باویه
- باژخواه
- باژن
- باژگیر
- باک نین
- باکان
- باکتروس
- باکند
- باکور
- باکویی
- باکیده
- باگزند
- باگناه
- بایستنی
- بایندرخان
- بایندور
- بایوه
- بایکر
- ببار نشستن
- ببر افکن
- ببردو
- ببرهان
- ببنی
- ببودن
- ببوش
- ببک
- بت خاک
- بت فرخار
- بت نگار
- بت پرستیدن
- بت پیکر
- بتاء
- بتبت
- بترک
- بتستان
- بتقریب
- بتلی
- بتنه
- بتوند
- بتکه
- بتگری
- بتیا
- بتیغ زدن
- بتیم
- بثاء
- بثه
- بثی
- بج بج
- بجاء
- بجار
- بجح
- بجدم
- بجرمی
- بجمیع
- بجند
- بجوران
- بجوشین
- بجگان
- بجید
- بحاح
- بحارم
- بحر نورد
- بحرم
- بحریت
- بحز
- بحش
- بحکم
- بخ لک
- بخاق
- بخالت
- بخاند
- بخاک بردن
- بخت بیدار
- بخت کوری
- بختاجرد
- بختمند
- بختگی
- بخرا
- بخره
- بخریدن
- بخش پذیری
- بخشانیده
- بخشایا
- بخشش گاه
- بخشیزه
- بخصل
- بخع
- بخعه
- بخله
- بخمه
- بخنو
- بخورات
- بخوع
- بخویی
- بخی
- بخیت
- بخیله
- بخیه زن
- بخیه کردن
- بد ادایی
- بد اسب
- بد اطوار
- بد اندرون
- بد بنیاد
- بد تخم
- بد خبر
- بد خدمت
- بد خرد
- بد خصال
- بد خط
- بد خلقت
- بد خوار
- بد خیال
- بد داشت
- بد درون
- بد دعا
- بد روزگاری
- بد روشن
- بد زیب
- بد زیست
- بد زینهار
- بد سوار
- بد سیرت
- بد قلب
- بد منظر
- بد پرهیز
- بد پسر
- بد پشت
- بد گری
- بداف
- بدال
- بداه
- بدایی
- بدبد
- بدخصالی
- بدخیالی
- بددهان
- بدذاتی
- بدر رفته
- بدر کردن
- بدراق
- بدرانلو
- بدرانی
- بدراهی
- بدرلو
- بدروزی
- بدسابقه
- بدشنو
- بدعه
- بدفوز
- بدقمار
- بدقولی
- بدل چینی
- بدلجام
- بدلعاب
- بدمزاج
- بدن نما
- بدندان
- بدنیت
- بدوات
- بدورد
- بدولی
- بدوه
- بدپسند
- بدیدار
- بدیده
- بدیمنی
- بذا
- بذار
- بذم
- بذوق
- بر افراخته
- بر افکنده
- بر الفغدن
- بر اندودن
- بر ایستادن
- بر بستگان
- بر خندیدن
- بر راه
- بر روی زمین من
- بر زبر چشم
- بر زمین افتادن
- بر سودن
- بر و رو
- بر پریدن
- بر کوفتن
- بر گذراندن
- بر گزاف
- براباد
- براح
- برادع
- براض
- براعم
- برافروخته شدن
- برافزودن
- برامده
- برانه
- براهام
- براهی
- براک
- برای العین
- بربال
- بربخ
- بربلند
- بربیر
- برتانی
- برتراسک
- برتپیدن
- برثن
- برج اکرم
- برج عیوض
- برج میرگل
- برج چشمه محمود
- برجد
- برجهنده
- برحاء
- برحه
- برخاستگی
- برخان
- برخشان
- برخوابه
- برخوش
- برد نشانده
- بردار و بدو
- برداشتگی
- بردال
- بردان
- بردایه
- بردبر
- بردریده
- برده سفید
- بردوک
- بردیان
- بردیس
- بردینه
- بررو
- برزاج
- برزاوند
- برزلجین
- برزنه
- برزنگ
- برزون
- برزکوه
- برزیار
- برزیده
- برس غنچه
- برسات
- برسانی
- برسخته
- برسده
- برسن
- برسوی
- برسگان
- برسیاه
- برسیمین
- برشان
- برشاه
- برشتاب
- برشهر
- برشهی
- برطرف کردن
- برع
- برعیس
- برف دان
- برفتادن
- برفتان
- برفتن
- برفراشتن
- برفراشته
- برفزون
- برفه
- برق سیر
- برق سیرت
- برق وار
- برق کردار
- برقلعه
- برقندان
- برقک
- برقیه
- برلس
- برم دلک
- برم سیاه
- برم صاد
- برم کوه
- برمل
- برمنج
- برموده
- برموم
- برنائی
- برنات
- برنامج
- برنانه
- برناه
- برناهی
- برناو
- برناک
- برنای
- برنت
- برنتی
- برنج فروش
- برنجاست
- برنجق
- برنجه
- برنداق
- برنش
- برنشسته
- برنشستی
- برنطین
- برنه
- برنون
- برنیا
- برنیه
- برنیک
- بره انار
- بره کلک
- برهلیا
- برهم خوردگی
- برهمزن
- برهیختن
- برواج
- بروز دادن
- بروز کردن
- بروص
- بروغون
- برون تاختن
- برون سرا
- برونتیر
- برونده
- بروچ
- برچخ
- برچده
- برچفسیده
- برچین
- برژ
- برکاء
- برکاده
- برکاری
- برکجی
- برکشنده
- برکنج
- برکهی
- برکوهان
- برکوهه
- برکوک
- برگ خوار
- برگت
- برگردنده
- برگزیننده
- برگسار
- برگستوانور
- برگشاد
- برگشاده
- برگشودن
- برگله
- برگماشته
- بری بری
- بریاجی
- بریانک
- بریانگر
- بریجان
- بریح
- بریخ
- بریدانه
- بریدگان
- بریزه
- بریستول
- بریش
- بریشم پوش
- بریقه
- بریمان
- بریمه
- برینس
- برینک
- برینگ
- بریچه
- بریکان
- بریکه
- بز نر
- بزاج
- بزادن
- بزاریدن
- بزازنا
- بزاغ
- بزال
- بزانوش
- بزانی
- بزدان
- بزدره
- بزدوده
- بزرا
- بزرجمهر حکیم
- بزرمهر
- بزره
- بزرو
- بزرگ بینی
- بزرگ خویشتنی
- بزرگ دارو
- بزرگ شکم
- بزرگ فرمان
- بزرگ قطره
- بزرگ مرتبه
- بزرگ مردی
- بزرگ مقدار
- بزرگ منش
- بزرگ نامی
- بزرگ نسب
- بزرگ نهاد
- بزرگ پای
- بزرگانه
- بزرگر
- بزرگین
- بزز
- بزش
- بزشم
- بزشک
- بزق
- بزقش
- بزقوچ بالا
- بزم عالم
- بزمساز
- بزمی همدانی
- بزن بزن
- بزن بشکن
- بزن مزن
- بزنج
- بزنجرد
- بزنگان
- بزه مند
- بزهل
- بزوار
- بزونه
- بزکوه
- بزکویه
- بزکی
- بزیجان
- بزینه
- بس شمر
- بس گرفتن
- بساج
- بسارجان
- بساو
- بساوش
- بساکه
- بسبط
- بست بند
- بست نشستن
- بست و بند
- بست و گشاد
- بست کردن
- بستاخی
- بستان شاد
- بستانک
- بستانکاری
- بستج
- بستدن
- بسترک
- بستنی ساز
- بسحاق
- بسخره
- بسر باری
- بسر کردن
- بسراک
- بسرم
- بسس
- بسطاق
- بسطی
- بسعی
- بسفتن
- بسفور
- بسمل شدن
- بسمل شده
- بسمل کرده
- بسملگاه
- بسملی
- بسنجیدن
- بسنده کار
- بسنه
- بسوا
- بسوت
- بسوته
- بسوختن
- بسون
- بسکت
- بسکنتا
- بسیا
- بسیرا
- بسیست
- بشاریات
- بشبش
- بشبه
- بشتاسف
- بشتی
- بشجر
- بشخوده
- بشرات
- بشران
- بشرف
- بشمردن
- بشمق
- بشمن
- بشناختن
- بشنه
- بشنیدن
- بشکسته
- بشکطاش
- بشکفتن
- بشکفه
- بشکلید
- بشکن زدن
- بشکنج
- بشیران
- بصال
- بصبص