فرهنگ فارسی - صفحه 1690
- خسرو اشغانی
- خسرو بهمنی
- خسرو دیوزاد
- خسرو سابور
- خسرو سریر چهارم
- خسرو سلاحی
- خسرو سپرغم
- خسرو شاذ قباد
- خسرو شافیروز
- خسرو شنوم
- خسرو منش
- خسیس رتبه
- خسیس شمردن
- خشت تابه
- خشت فروختن
- خشت فروشی
- خشت قالب زدن
- خشت قمار
- خشت مالی کردن
- خشت مالیدن
- خشت پزی
- خشتک سرکشیدن
- خشثر پوان
- خشخاش اسود
- خشخاش بحری
- خشم اوری
- خشم اوریدن
- خشم زدا
- خشم نابایست
- خشم ناجایگاه
- خشم هودو
- خشم چروم
- خشمناک کردن
- خشن بارانی
- خشن درق
- خشنی یرش
- خشک افزار
- خشک بور
- خشک تره
- خشک ریشات
- خشک ریشان
- خشک شنج
- خشک چال
- خشکه بارفروش
- خشکه دادن
- خشکه سیل
- خشکی زدگی
- خصلفه النخل
- خصم والی
- خصمان سفلی
- خصومت افتادن
- خصومت انگیز
- خصی بصی
- خصی کرده
- خضاب دان
- خضر اخرام
- خضر ادمن
- خضر مقدم
- خضر منشی
- خضر گوران