لغت نامه دهخدا - صفحه 36
- بارژنام
- چپرچی
- دراجه
- بیت الحزن
- حظایر
- قلباء
- غرق کشیدن
- امیر یعقوبی
- مهر سلیمان
- نکاف
- پیر مرتاض حکیم
- مکبوث
- بیهش کردن
- صنع قسی
- تکبیر گفتن
- گل جام
- جابیه
- میخ کوب شدن
- اریلیه
- سرایندگی
- متأید
- لیف و صابون
- هم پاچه
- نالش کردن
- مو زدن
- خیلع
- ابوزرجمهر
- مندبه
- هم تائی
- زینابه
- تقدمه
- زبان بند
- فر و شکوه
- شفق زار
- ثام
- دو بخشه
- زاچه
- دریرات
- سمومستان
- ذات رفرف
- لدوی المان
- محاربی
- اغتذام
- عجفا
- قرایلر
- کومایین
- انتیک فروش
- مأمول
- طریقلونس
- پر و پای
- گوشه کردن
- نمکبان
- شجن
- ارتخششتا
- کجراه
- اگورگر
- عومج
- مرغش
- گهر افشان
- خرناب