فرهنگ فارسی - صفحه 1229
- خان لق
- خان محمد استاجلو
- خانقاه ست
- خانقاه طغرل بک
- خانقاه قصر
- خانقاه قلبی
- خانقلی محله
- خانم اباد
- خانم بیگم
- خانم کهنه
- خانمان سوختن
- خانه ابادان
- خانه اخرت
- خانه ارای
- خانه بر بادی
- خانه به بین
- خانه تکانی کردن
- خانه خالی کردن
- خانه خانه کردن
- خانه خواه شدن
- خانه در امد
- خانه روشن کردن
- خانه سرا
- خانه نشین کردن
- خانه ٔ نه در
- خانه ٔ پنج در
- خانه کت بکر
- خانه یکی شدن
- خانی اباد
- خانی خیل
- خاک اب
- خاک اباد
- خاک الود کردن
- خاک الوده
- خاک امیز
- خاک بیمار
- خاک در بودن
- خاک دیوار خوردن
- خاک رند
- خاک زدن
- خاک سفید پائین
- خاک مال دادن
- خاک نشین شدن
- خاک و ماک
- خاک چاه
- خاک گل کردن
- خاکدان کهن
- خاکش سبز باد
- خاکه سرب
- خاکی بیگ
- خاکی زهی
- خاکی شیرازی
- خاکی پائین
- خاکی کردن
- خایه گر
- خایه گز
- خب شین
- خباثت داشتن
- خبث چشم
- خبر اوردن