فرهنگ فارسی - صفحه 1228
- خار در پای شدن
- خار دراز
- خار سر بر
- خار مرغ
- خار مهره
- خار و ترنج
- خارج از حد بودن
- خارج از حد شدن
- خارج اهنگی
- خارج خوان
- خارج زدن
- خارج صف
- خارج گشتن
- خارش اندام
- خارش گرفتن
- خاره خفتان
- خارپشت ابی
- خارک خرما
- خاش خش
- خاص و خرجی
- خاص پوره
- خاصه بک
- خاصه تر
- خاصه مطلقه
- خاصه پزی
- خاصه کردن
- خاصیت دار
- خاطر ازرده
- خاطر جمع بودن
- خاطر جمع داشتن
- خاطر نشان شدن
- خاطر کردن
- خاطرخواه شدن
- خاق باق
- خاقان سعید
- خاقان کلاه
- خال دلیل
- خال کوبی کردن
- خالد ابادی
- خاله بی بی
- خاله خوانده
- خالو محمدعلی
- خالی داشتن
- خالی نشستن
- خالی گشتن
- خام سوز شدن
- خام عقل
- خام پوش
- خامش کردن
- خامشی گزیدن
- خامه گذار
- خاموش کاری
- خامی کردن
- خان ابدال مکری
- خان اتش
- خان جان خان
- خان خانم
- خان خر
- خان علی خان
- خان قل