فرهنگ فارسی - صفحه 1150
- حکیم ترمذی
- حکیم شیرازی
- حکیم نوری
- حکیم کوچک
- حیثیات
- حیک
- خاتون بارگاه
- خاثر
- خاراشتر
- خارج رفتن
- خارجه پرست
- خارجی شکل
- خارجی مذهب
- خارداران
- خارکو
- خاسان
- خاسب
- خاص بیک
- خاص شدن
- خاص کردن
- خاصه تراش
- خاطر برداشتن
- خاطر جمع شدن
- خاطرخواهی
- خاطرداشت
- خافیه
- خاله سر
- خالویه
- خالی گذاشتن
- خام رس
- خام کردن
- خاموش گردانیدن
- خان اندبیل
- خان تختی
- خان حصار
- خان سهامی
- خان قزی
- خان ولی
- خاندان باتو
- خانقاه بفراجرد
- خانقاه شمسیه
- خانم رئیس
- خانه افروز
- خانه خراب شدن
- خانه خیر
- خانه نشین شدن
- خاویز
- خاک انبار
- خاک ریختن
- خاک شناس
- خاک مالیدن
- خاک و اب
- خاک پهن
- خبان
- خبر نویس
- خبریه
- خبط دماغ
- خبینه
- ختم گرفتن
- ختمی مرتبت