ویکی واژه - صفحه 18
- دهیو
- مصاحبت
- سرینگاه
- ونگ ونگ کردن
- ناقابل
- ریل بالی
- باستیون
- آب غوره
- والله
- زاویه نشین
- صورت بستن
- شکست بلورین
- قیمت سفر
- مقررات نظامی
- تصادق
- بازوی مفصلی
- سلامت جسمانی
- دیزگران
- اشواک
- راه افتادن
- یهود
- آغازش
- گاهنبار
- گوشانه
- جرم ترامرزی
- شکل تصویری
- زهار
- معدول
- بینونت
- فلز فعال
- کجی ریل
- پرافشاندن
- آتش سوزی
- اذکار
- ولیک
- گل انداختن
- آسان گذار
- فکور
- رئال
- آل عبا
- بنی
- انصرام
- بخش شدن
- خرطبع
- فاتک
- گودرزیان
- سرسام
- اتمام حجت
- نیمروز
- طین
- کاجی
- تنظیم فرازیاب
- سرپاس
- نزدیک بین
- سر لنگر
- انگشتانه
- تخشایی
- نابست
- درخواست دسترسی
- لطایف الحیل