کلمات فرهنگ فارسی - صفحه 146
- نیک نهادی
- نیکو خط
- نیکو خو ی
- نیکو طلعت
- نیکو چشم
- هارت و پورت
- هاله شدن
- هامون شدن
- هان و هین کردن
- هدیه فرستادن
- هرزه شدن
- هزل گو ی
- هستی ازاد
- هفت اسمان
- هفت خزانه
- هفت پرده ٔ ازرق
- هفت چشم خراس
- هفتاد و دو شاخ
- هفده باز
- هله شی
- هم اغوشی
- هم اوازی
- هم تازیانه
- هم مصاف
- هم نشانی
- هم وطا
- هم پهلویی
- هم چله
- هماهنگی کردن
- هنرجو ی
- هنری کردن
- و هو خشتر
- واجب موسع
- واجب نمودن
- واجبی خانه
- واحدا واحدا
- واز واز
- واضح اصفهانی
- وافر بودن
- واله شدن
- واپس کردن
- واکسن زنی
- وسوسه گر
- وصله چسباندن
- وغ زده
- ولو شدن
- وول وول
- وکیل اباد
- وکیل کردن
- ویر داشتن
- پائین دسته
- پاره خوار
- پاسخ سرای
- پانته ان
- پاچه پز
- پاک اندیشه
- پاگانی نی
- پای پس امدن
- پایان بینی
- پایین امدن
- پخته کردن
- پدر مادر دار
- پدید امدن
- پر اهار
- پر بوستان
- پر خواهشی
- پر دودی
- پر روده
- پر سیاوشان
- پر شکنی
- پر ماسه
- پر ملالت
- پر ناز و غمزه
- پر نمکی
- پر و پاچه
- پر و پشت
- پر و پیمانه
- پراکنده روزی
- پراگنده خاطر
- پراگنده دل
- پراگنده دندان
- پری سلطان
- پس اندازی
- پس ستدن
- پس طلبیدن
- پس فتادن
- پس نهادن
- پس هشتن
- پس پا شدن
- پستان بند
- پسته ٔ وحشی
- پشت حسن
- پشت راست کردن
- پشت رو کردن
- پشت میز نشین
- پشت و پا ی
- پشم ریختن
- پشم چین
- پشیمانی نمودن
- پل مورد
- پل و پخت
- پل کاروان
- پلمه سنگ
- پلو پز خانه
- پلید کردن
- پن مارش
- پنبه دوز
- پنج دهی
- پنیر خرما
- پهلو نگه داشتن
- پهلو چرب
- پهن اندام
- پهن ریش
- پهن پا زدن
- پهنه باز
- پو اتو
- پورت موریس
- پورکیوس فستوس
- پوست خر کن
- پول خرد
- پول پرست
- پول پولی
- پولاد دست
- پولاد پیکان
- پوی پوی
- پچ میانه
- پی بریدن
- پی بلز
- پی تونیک
- پی تی لی خوردن
- پی جور شدن
- پی ریزی شدن
- پی و پا درست
- پی پی خاتون
- پی گذار
- پی گذاری
- پیاده گونه
- پیاز حلقه
- پیاز فروش
- پیاله نوشی
- پیاله گردان
- پیام رساندن
- پیام کردن
- پیدا بودن
- پیدا گفتن
- پیر خرد
- پیراحمد خوافی
- پیران شاه
- پیرحسین سعد
- پیرهن دوز
- پیروز نام
- پیروز گشت
- پیروزه پیکر
- پیروزی دادن
- پیروزی یافتن
- پیش اوردن
- پیش بال
- پیش بیننده
- پیش حرف
- پیش خر
- پیش سو
- پیش شدن
- پیش پا خوردن
- پیشانی داری
- پیشانی سودن
- پیشانی نهادن
- پیشروی کردن
- پیشواز کردن
- پیشی کردن
- پیل بند
- پیل زهره
- پیل محمود
- پیله جا
- پیمان گرفتن
- پیمانه خوردن
- پیمانه پر شدن
- پیه ری
- پیه پیاز
- پیوسته دامان
- پیوسته دندان
- پیوسته گری
- پیوند جوی
- پیوند خوردن
- پیوند قانونی
- پیچ امین الدوله
- پیچ وا پیچ خوردن
- پیچ پیچی کردن
- پیچیده ساق
- پیچیده گوش
- پیکار رفتن
- پیکر گاو
- چادر دوز
- چار بی بی
- چار خال
- چار خم
- چاره گرفتن
- چاق کردن
- چالش محله
- چاله حوض باز
- چاله دشت
- چاله زمین
- چاه برف
- چاه حوض
- چاه رستم
- چاه عباس
- چاه قربان
- چاه مشک
- چاه چاه ورد
- چاووش خوانی
- چاپ زدن
- چاک و بست
- چاک چاک کردن
- چاکر زن
- چای پز
- چرا شدن
- چراغ اباد
- چراغ اسمان
- چراغ مکان
- چراغ پا شدن
- چراغ کشتن
- چرب شیر
- چرب و چیل
- چرب کار
- چرخ رفتن
- چرخ وش
- چرخ کینه ساز
- چس دادن
- چست سوار
- چشم سخت کردن
- چشم سفیدی کردن
- چشم شدن
- چشم و چار
- چشم و گوش شدن
- چشمه خسرو
- چشمه زنان
- چشمه لای
- چشمه گل اقا
- چشمه گیلان
- چغان رود
- چفته پشت
- چل بند
- چل پله
- چله دادن
- چلیپا کردن
- چم العبید
- چم خدیجه
- چم دیوان
- چم شاطر
- چم شهاب
- چم قلعه
- چم لوان
- چم مختار
- چم پریش
- چم کور
- چمن افشار
- چمن وزیر
- چمن پوش
- چنبر کردن
- چنگ حزین
- چنگال تیز کردن
- چه کیانگ
- چهار جوی فطرت
- چهار دندان شدن
- چهار وادار
- چهارباغ گروس
- چهارخانه سر
- چهارپاره زن
- چهل ستون اصفهان
- چهل ستون قزوین
- چوپان محله
- چپ کوک
- چپاول کردن
- چپق لو
- چکامه سرایی
- چکه کردن
- چیدن و واچیدن
- چیره خوردن
- چین گرفتن
- چینی خانه
- چینی طراز
- چیک چیک
- ژان بیست ودوم
- ژان فردریک اول
- ژرف نگاه کردن
- ژرژ ششم
- ژنوی یو
- ژول دوم
- کا کیرا
- کابین دادن
- کاتب بغدادی
- کاتب رومی
- کاج خوردن
- کاج درخت
- کاج سوزنی
- کاخ روم
- کار تمام ساختن
- کار سخت گرفتن
- کار پیش بردن
- کارد زن
- کارنامه خوان
- کازیمیر پریه
- کاسه شدن
- کاسه طبق
- کاسه پرداز
- کاغذ سوزن
- کاغذ قند
- کاغذ لق
- کاغذ کاهی
- کافور مو ی
- کال و کدو
- کامران بودن
- کامل عیار کردن
- کانی سر
- کاکل ذرت
- کاکو ئی
- کباب کشیدن
- کبر نمودن
- کبود دشت
- کبودجامه شدن
- کبک و روباه
- کبک وش
- کبک گر
- کت بینی
- کتک کاری کردن
- کثیف رای
- کج انداز
- کج بصیرت
- کج فکری
- کج و لوس شدن
- کج و لوس
- کج پسندی
- کج چشمی
- کخ کخ کردن
- کدخدا کردن
- کرامت دستگاه
- کرایه ای
- کرشمه داری
- کرشمه ریزی
- کرشمه سنج
- کره گرفتن
- کسر گذاشتن
- کش رفتار
- کش کش کردن
- کشاله کردن
- کشت اب
- کشتی سازی
- کشتی گر
- کشش کردن
- کشور خدیو
- کشور گیر
- کشیده ریش
- کعب عمر
- کف الاسد
- کف سپید
- کف مریم
- کل مکل
- کلاغ زنان
- کلان سر
- کلاه شیطان
- کلته دم
- کلنگ دار
- کلنگ زدن
- کله بند
- کله ماهی خور
- کلوخ کوب
- کلون بسته
- کلیج دک
- کم امدن
- کم سال
- کم صلا
- کمان کشیدن
- کمانچه زن
- کمر خنجر
- کمر در کمر
- کمر رخت
- کمند افکن
- کمند اندازی
- کمین اور
- کمین داشتن
- کن و واکن
- کنار رودخانه
- کنار شبی
- کند نظر
- کنده کار
- کنگره زن
- کهن شده
- کهن گشتن
- کهنه سواری
- کهنه شهر
- کو تنگ
- کوتاه بال
- کوتاه بالا
- کوتاه جامه
- کوتاه حرف
- کوتاه زبان
- کوتاه سخن
- کوتاه نظر
- کوته بال
- کوته بینی
- کوته حرف
- کوته دستی
- کوته دید
- کوته گردن
- کودکی کردن
- کور نگاه
- کور و کل
- کورمال کورمال
- کوزه انداختن
- کوزه زدن
- کوزه فروش
- کوزه کش
- کوسه برنشین
- کوسه جنگل
- کون کنی
- کوچه بازار
- کوچه بند کردن
- کوچه راه
- کوچه گردی
- کوچک بالا
- کوچک دلی
- کوژ کردن
- کویر سیستان
- کویر لوت
- کپک زده
- کژ شدن
- کژ مزاج
- کژ نشستن
- کی منش
- کی نشان
- کیسه ده
- کیسه پرداز
- کیسه کشیدن
- کیف دادن
- کین اختن
- کین کشی
- کینه جوی
- کینه داری
- کیهان خدای
- گاری چی
- گاو شیره
- گاو گلین
- گبر شدن
- گذاره کردن
- گرد اوردن
- گرد هم امدن
- گرد و خاک کردن
- گرد و غند
- گردن بر اوردن
- گردن شخ
- گرده برداشتن
- گرده پز
- گرده گه
- گرفت گرفتن
- گرفتار امدن
- گرمی کردن
- گره شدن
- گرگ اشتی
- گریبان گشودن
- گریه گرفتن
- گز گزانگبین
- گزارش نامه
- گزند یافتن
- گزنه کش
- گستاخ زبان
- گسسته لجام
- گشاده خد
- گشاده کامی
- گشاده گشتن
- گل اذین
- گل الود
- گل انداختن
- گل انداز
- گل حلوا
- گل رشتی
- گل زردک
- گل سرخ دون
- گل سرشور
- گل میزان
- گل نبشته
- گل و شل
- گل چاتی
- گل چراغ گرفتن
- گل کفش
- گلاب چشم
- گلاب گرفتن
- گلاب گیر
- گلون اباد
- گمان داشتن
- گنبد چهل دختران
- گنبدی کردن
- گنج اگن
- گنجعلی خان زیگ
- گنه گنه
- گنگ ده زبان
- گه خوردن
- گه خوری
- گه لوله
- گه مالی
- گهر شمار
- گواه کردن
- گواه گرفتن
- گواور رود
- گوبه لن
- گوراب سر
- گورک سردشت
- گوش کاو
- گوش کشان
- گوشت خوار
- گوشت خواره
- گوشه و کنایه
- گوشه پایین
- گوله ا
- گوهر خانه خیز
- گوهر نما ی
- گوگ تپه
- گوگرد احمر
- گوگل وان
- گوی زرین
- گوی و چوگان
- گویا درخت
- گچ رنگ
- گچ سازی
- گیاه زار
- گیاه چرا
- گیتی خوری
- گیتی دار
- گیج شدن
- گیج گیج خوردن
- گیسو فشان
- گیشه دمرده
- گیلان غرب
- گیوه بافی
- یار جان خالصه
- یاری رس
- یخ بازی
- یخ سازی
- یخ مسه
- یخ مهری
- یراق کردن
- یل اوبار
- یم شیم
- یوسف اباد
- یک اهنگ
- یک خانه گشتن
- یک لنگ پا
- یک ناگاه
- یکتا پیرهن
- باز خواهی
- باز زر
- بازگذار
- بازگشا
- بازی میر و وزیر
- باش برات
- باش قشلاق
- باش کند
- باغ نظر
- باغ نقش جهان
- باغ کمال
- باغر
- باغچه بان
- بافت برداری
- بالا جاده
- بالاقلعه
- بالام
- بالاگریوه
- بانماز
- باویل
- بایات
- بتره
- بتهوون
- بجانه
- بجت
- بجم
- بجناک
- بجوان
- بجود
- بحیر
- بخارست
- بخت بلند
- بخت و اتفاق
- بخز
- بخست
- بخیلی
- بد اصل
- بد اندام
- بد حرف
- بد عاقبت
- بداغ اباد
- بداوی
- بدحساب
- بدرای
- بدرفتار
- بدمنش
- بدک
- بر افزون
- بر اندر
- بر بودن
- بر جامه
- بر دادن
- بر دوام