کلمات فرهنگ فارسی - صفحه 145
- رودبار عرب
- روده کرده
- روز ادینه
- روز باز پرس
- روز جک
- روز گار افرین
- روسپی زن
- روش کردن
- رومی خوی
- رکیب خانه
- رگ بندی
- ریحان اباد
- ریزه خط
- ریسمان گر
- رینه خم
- ز پای افکندن
- زار و شاد
- زانو دار
- زبان ارامی
- زبان فروش
- زبان پس قفا
- زجر کردن
- زجر گرفتن
- زحمت دیدن
- زحمت کردن
- زخم بر زخم
- زخم کشیدن
- زخمه کردن
- زر جامی
- زر خفچه
- زر پزی
- زرد الو بن
- زرد و زلال
- زرد کردن
- زردشت بزرگ
- زرق سجاده
- زرنیخ سفید
- زروان داد
- زرین کتاب
- زعفرانی خنده
- زمین کینه
- زنخ زدن
- زه برزدن
- زه دیده
- زو بالا
- زیاده جو
- زیان رسیدن
- زیر پا کشی
- زیغ زیغ
- زینت گرفتن
- زیور دادن
- سابق الدین
- سادات احمدی
- ساده مالی
- ساروج گر
- ساز بر تار بستن
- ساز و اواز
- ساز و رسم
- سازش کردن
- سازگاری کردن
- ساشه مازوخ
- ساعت ابی
- ساعت افتابی
- ساعت طاقچه ای
- ساغر زدن
- ساغر شکستن
- ساغری دوز
- ساق زی
- ساقی کم کاسه
- سالار محله
- سانتا انا
- سایر کردن
- سایه خشک کردن
- سبز اخر
- سبز پا ی
- سبز پل
- سبع طول
- ستایش امیز
- سخت خوردن
- سر بر خط داشتن
- سر بر کمر زدن
- سر برکردن
- سر بکردن
- سر در اوردن
- سر فروبردن
- سر فروشدن
- سر کوک
- سراب کر
- سرایت کردن
- سربازی کردن
- سرخه رود
- سرد حرف
- سرمه کردن
- سرکتاب باز کردن
- سرین نمک
- سغ برداشتن
- سفت زن
- سلاح پوشی
- سلخ خانه
- سلطان یک اسبه
- سلم اباد
- سلیقه دار
- سماور سازی
- سن رسیدگی
- سنده ها
- سنگ اسیایی
- سنگ انداز کردن
- سنگ بر سبو امدن
- سنگ سفید ارامه
- سنگین خوار
- سه درک
- سه غرفه ٔ دماغ
- سواران در بالا
- سوزن بال
- سوگلی تپه
- سپهر بند
- سپهران سپهر
- سپید پر
- سپیده بالا
- سگ بستک
- سیاه اب
- سیاه ال
- سیاه دارو
- سیاه پیر
- سیاوخش گرد
- سیمان کاری
- سینه دادن
- شاتیون سور اندر
- شاخ بند شدن
- شاد قباد
- شادی بار
- شارل کن
- شالی شل
- شاه خانم
- شاه کال
- شب خواب داشتن
- شب شکستن
- شب کاینات
- شبان فریب
- شتاب اهنگ
- شر اندیشی
- شر و ور
- شراره ریز
- شرت و پرت
- شرف بخش
- شش عروس
- شش و پنج زنان
- شش پنجه
- شش پنچه
- شل و کوفته
- شلغم وا
- شمع زدن
- شن بردار
- شن بوم
- شنگول و منگول
- شوخ بستن
- شوره دشت
- شوم فن
- شکم دادن
- شکوه داشتن
- شیرازه بندی
- شیرازه شدن
- شیرین باف
- شیطان خیالی
- شیطانی شدن
- شیفته کردن
- شیون کردن
- صادق خان فراهی
- صاری مصطفی پاشا
- صاف ساده
- صاف سادگی
- صافی بودن
- صافی قاضی
- صبح راست خامه
- صد سال سیاه
- صد و چهارده عقد
- صدف رنگ
- صدف وش
- صرفه داشتن
- صلاح دانستن
- صلح اباد
- صلیب پرست
- صمغ اباد
- صندل دانه
- صندوق سازی
- صنوبر هندی
- صواب گفتن
- صواب گوی
- صور نیم شبی
- صوفی ترخان
- صومعه زرین
- صیغه روی
- صیقل کردن
- ضرب دیده
- طارم نیلگون
- طاق و ترنب
- طاقچه جق
- طال بقا زدن
- طالب املی
- طاهر و نجس
- طاوس وش
- طبقات حکما
- طبیعت کردن
- طرفدار پنجم
- طعمه خور
- طعنه کردن
- طن تارس
- ظرافت کردن
- ظریف شدن
- ظل تمام
- عالی ود
- عدم اباد
- عرابه کش
- عراده انداز
- عرب خیل
- عرق خور
- عرق کشی
- عرق گرفتن
- عروس خانه
- عروسک باز
- عریان کردن
- عز و لابه
- عسل خشک
- عسل لبن
- عشوه امیز
- عطف کردن
- علاج شدن
- علم الهدی رازی
- علوی کلا
- علی اباد کتول
- علی اقا
- علی اکبر ایجی
- علی اکبر بایکی
- علی بیگ لر
- علی تونسی
- علی پیل تن
- علی یمانی
- علینقی طباطبایی
- علینقی قمی
- عمادالدین فضولی
- عمارت شدن
- عمران اسرائیلی
- عنبر و جوهر
- عود بو
- عیار گرفتن
- عیال داری
- عیب تراش
- عیب داشتن
- عیب گیری
- عیسی اباد
- عیش محل
- غافل غافل
- غب القمر
- غب سرندیب
- غذای رومی
- غذای گران
- غر دادن
- غرامت زده
- غرامت کردن
- غرض امیز
- غرض داشتن
- غرور داشتن
- غریب شکل
- غزل خواندن
- غزل غزل ها
- غفلت کار
- غفلت کردن
- غل خوردن
- غل دادن
- غلط شدن
- غلط و واغلط
- غله بوم
- غله دادن
- غله کردن
- غلو داشتن
- غم زدودن
- غنچه ٔ کبک دری
- غنیمت دادن
- غوک جامه
- غیاث شیرازی
- غیاث نجومی
- غیبت گوی
- فائق امدن
- فاتح صفوی
- فاعل خاص
- فرائض خمس
- فراخ باز شدن
- فراخ جای
- فراخ دهن
- فراخ دیده
- فراخ گلو
- فراز خواندن
- فراق کشیده
- فرخ زند
- فرس من
- فرو امدن
- فرود امدن
- فرود اینده
- فرود شدن
- فروش کردن
- فریضه دیدن
- فسانه شدن
- فش و فش
- فشنگ سازی
- فلفل خواص
- فلک اسا
- فولاد دل
- فین و کهره
- قائم زدن
- قابل امتداد
- قاسم برید
- قاسم بیگ پرناک
- قاضی زاده رومی
- قاضی کوفی
- قالبی بالا
- قالی باف بالا
- قامت بستن
- قامت کردن
- قبا تنگ شدن
- قتلغ ترکان
- قتلغ شاه
- قدرت اباد
- قدری پاشا
- قرابه پرداز
- قرامحمد لو
- قره اغاج
- قره تپه شیخ
- قره حسن
- قرین شدن
- قزل لو
- قسط بندی
- قشلاق جناب
- قصاب کلا
- قصبه رود
- قصر ابن عفان
- قصر میان
- قصه دراز کردن
- قطب اباد
- قلعه حسن اباد
- قلعه دختر گبر
- قلعه راه پونه
- قلعه شیر
- قلعه کوه بالا
- قلقل خوردن
- قلقله دشت حر
- قلیان کوه
- قمری مازندرانی
- قنات حاجی
- قندیل کش
- قنقری بالا
- قهر و تهر
- قوام چه
- قوت کردن
- قیاس خلف
- قیاس مع الفارق
- لا دائم
- لاجوردینه خم
- لازم داشتن
- لاف و لام
- لاف کیش
- لام پن
- لاک و الکلی
- لای چین کردن
- لب التواریخ
- لب خرگوشی
- لحاف دوزی
- لزر بن
- لش خوار
- لطف اباد
- لطیف اصفهانی
- لطیفه گو
- لعاب لعل
- لعل سا ی
- لغو گفتن
- لقب کردن
- لنبه سر
- لهب بن احجن
- لو و لیس زدن
- لوله ساز
- لوله کشیدن
- لوچه پیچ کردن
- لک افتادن
- لک درا
- لک درایی
- لک دیدگی
- لگد خوار
- لگد لک
- لیز و ویلیز
- لیسه گو
- لیغ و لاغ
- لیمو جو
- مائده نه
- ماست کوه
- ماسه زی
- مافین اباد
- مانده شدن
- مانع داشتن
- ماه اب
- ماه اباد
- ماه اذر
- ماه رو ی
- متواری گونه
- مثل شدن
- مجادله کردن
- مجرد کردن
- مجری کردن
- مجلسی هروی
- مجمع علیه
- مجمع کردن
- محل کردن
- محمود فعال
- محنت اباد
- مخروطی نوک
- مداخل بردن
- مدحت خوانی
- مدیح گو
- مراد خان کندی
- مرتضی اباد
- مردم وش
- مرمت کردن
- مرگ ماهی
- مریم لر
- مزاح کردن
- مزدا پرست
- مساحت کردن
- مساعدت کردن
- مست اس
- مسعودی غزنوی
- مشک دانه
- مشکل گذار
- مشکین چاه
- مصطفی اول
- مصطفی میرزا
- مصلحت خواه
- مضروب فیه
- مظفر کرمانی
- معاشرت داشتن
- معاف نامه
- معجون کش
- معمور شدن
- معمول کردن
- معین اباد
- مغز کردن
- مفت بر
- مفت بری
- مفتول سر
- مفتول کش
- مقادیر شناس
- مقاطعه چی
- ملت دوست
- ملت دوستی
- ملخ شمار
- ملمع گر
- ملک ران
- ممه دل
- من من کردن
- من و من کردن
- منسوج باف
- منظور کردن
- مه پیشانی
- مهار گسسته
- مهر افزا ی
- مهرداد چهارم
- مهره زده
- مو ستردن
- مواجب خوار
- مورچه پا
- موزائیک ساز
- موزه مال
- موسی قلی کندی
- موفق کردن
- موقوف شدن
- مومن اباد
- مومیا گر
- مومیایی بخش
- مومیایی دادن
- موکب رو
- مچ قاسم
- مژده پذیر
- میانه حالی
- میانه خور
- میده نه
- میر اتش
- میراث ستان
- میرزا میرانشاه
- میمنت داشتن
- میمون بازی
- مین باشی حصاری
- میوه دان
- نا ازاد
- نا استدن
- نا انداخته
- نا ایری
- نا کوفته
- نا گزاران
- نابسامان کار
- ناخن در دل زدن
- ناخن دیو
- ناخن گرفتن
- ناخنه ٔ چشم شب
- ناخوش دار
- ناخوش داشتن
- نادیده روزگار
- نادیده نعل
- نارام سین
- ناز شست داشتن
- نازک خوار
- نازک خواری
- نازک منش
- ناسزا شدن
- ناصرالدین عمر
- ناصری کلهر
- ناظر خرج
- ناظر عام
- ناظری کردن
- نافرمان شدن
- نافه زدن
- ناقص طینت
- ناله گری
- نام تهی کردن
- نام حلقه کردن
- ناموس گر
- نان سیمین فلک
- ناهار کردن
- ناوک زدن
- ناپاک دست
- ناپاک سرپنجه
- ناپلئون دوم
- ناکام دیده
- نبوت کردن
- نجف بالا
- نخ بافی
- نخ ریس
- نخ کلاف
- نخل بستن
- نخود سیاه
- نرجس خاتون
- نرد تخته
- نرم چشم
- نرمی کردن
- نرگس خوان
- نزدیکی ها
- نزول گرفتن
- نسخت کردن
- نسخه کردن
- نشاط جو
- نشاط جوئی
- نشان رفتن
- نشانه زنی
- نشانی دادن
- نشانی شدن
- نصرت اثر
- نصرت ایت
- نصرت جو
- نصیحت اموز
- نعل زده
- نفت گیری
- نق نقو
- نقاره زن
- نقاره چی
- نقره پا
- نقصان پذیری
- نم دادن
- نم سنج
- نمود کردن
- نمک اب
- نمک انگیز
- نمک بند
- نمک تازه کردن
- نمک حلال
- نمک ریختن
- ننگ امدن
- ننگ نامه
- نهار و ناشتا
- نهر حد
- نو مسلمانی
- نوبت دادن
- نوبت دار
- نوبه زدن
- نوجه مهر
- نوروز اصل
- نوش اباد
- نک و ناله
- نکته جویی
- نکو طالع
- نکویی کردن
- نگار بندی
- نگرش کردن
- نگهبان کردن
- نی بر سر کسری
- نی تراش
- نیابت گری
- نیزه اندازی
- نیزه بردار
- نیل گاو
- نیلو پل
- نیم بهر
- نیمه روزه
- نیمه سیر
- نیک اخلاقی